🔹عروسی قاسم🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری می‏ گویند: در همان گرماگرم روز عاشورا که می‏ دانیم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند. امام فرمود: حجله عروسی راه بیاندازید، من می‏ خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم، لااقل شبیه اش هم شده، در اینجا ببینم. - حالا قاسم یک بچه سیزده ساله است - چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را که نمی‏ توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببینید، یک حرفی است که اگر به زن دهاتی بگویی، به او بر می‏ خورد. گاهی از یک افراد خیلی سطح پایین می‏ شنویم که‏ من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، عروسی دخترم را ببینم. حالا در یک چنین گرماگرم زد و خورد که مجال نماز خواندن نیست، می‏ گویند حضرت فرمود که من در همین جا می‏ خواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد کنم و یک شکل عروسی هم شده است در اینجا راه بیاندازم. یکی از چیزهایی که از تعزیه خوانی‏ های قدیم ما هرگز جدا نمی‏ شد، عروسی قاسم بود، قاسم نوکد خدا، یعنی نو داماد، قاسم نو داماد؛ در صورتی که این قضیه در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد. این مرد عالم، حاجی نوری، می‏ گوید: اول کسی که این قضیه‏ را در کتابش نوشته است، ملاحسین کاشفی بوده در کتابی به نام «روضة الشهداء» و اصل قضیه دروغ و صددرصد دروغ است. سبحان اللَّه! گفت: بس که ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببینی نشناسیش باز 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۶۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin