بسم الله الرحمن الرحیم.
#طنز_درسی
اُدکُلُن های بد بو🤢
عصر یک روز باران زده🌧 پاییزی بود. نسیمی دل انگیز برگهای رنگارنگ سرو ها 🌳رانوازش می داد. با تنی چند از رفقای خاکی و شاد🙃😇 و پر جنب و جوش قرار گذاشته بودیم با آن
منحوس پر ادعا جلسه بگذاریم.
او هم که تنها نیامده بود سر قرار، کلی اعوان و انصار دنبال خودش راه انداخته بود یکی از یکی بی منطق تر☹️
همه پشت میز نشستیم. موجود منحوس چقدر هم به خودش می بالید..اعتماد به نفس کاذب از سر و رویش می بارید.
یکی از بادیگاردهایش مدام ادکلن های مختلف را رویش خالی می کرد. ان یکی هم مدام ماسک های شکیل و رنگارنگ را برایش عوض می کرد.🤔
شیطان می گفت بلند شوم هرچی اسپری الکل دارم رویش خالی کنم هااا😡😉.بلند هم شدم ولی دوستم نگذاشت. گفت دختر کمی صبر کن قرار شد اتمام حجت کنیم.
کمی ارامش به لحنم تزریق کرده و گفتم
ای مکار الان فکر کردی مثلا خیلی قدرتمندی؟ پا بگذاری روی جان مردم از این شهر به آن شهر؟؟؟و حتی در کشورهای دیگر وحشت ایجاد کنی؟؟ فکر کردی خیلی هنر کردی؟؟😡👿
خدای من!! از رو هم نمی رود زل زد توی چشم هایم و با غرور و گفت عزیزم وقتی خودت قدرت نداری دنیا را تصاحب کنی لطفا مرا به توپ و تانک نبند!!🤔
گفتم: جناب
خبیث التفکر اولا تو نه خود از خود
هویتی داری نه استقلالی.تو ساخته دست چند
شخص جاهل و بیکاری که جای اینکه توانشان را خرج ساختن چیزهای به در بخور و ارزشمند کنند، شبانگه تا به سحر و روز و شب
فکرهای معکوس دارند برای خوشبختی.
ناگهان یکی از همراهانش پرید روی میز و دست ها را روی میز گذاشت (ملق زد) با لحنی تمسخر آمیز گفت برعکس یعنی این طوری؟؟؟و قاه قاه خندید و بقیه شان هم صدا از او پیروی کردند.
با موبایلم یک ضربه محکمی روی میز زدم و گفتم؛😡😠ساکت جلسه رسمی است تا وقتی رئیستان طرف بحث کنید به مانند موجودی مزاحم وارد بحث نشوید.🤫
رئیس تیره بختشان گفت چرا حرصت گرفته؟دیدی همه درسهایتان را تعطیل کردیم همه دورهمی ها حتی خنده ها و شادیهایتان را؟؟دیدید که با مرگتان دارد قوه خونمان بالا می رود و غم را مثل بذرهای سیاه پاشیدیم توی حال احوالتان؟؟
گفتم لب بربند
ای ندانسته احوال
1⃣ اولا که درسهای مامجازی شده نه تعطیل
2⃣ثانیا که خدا به شما مهلت داده"سنت امهال"
3⃣سومامرگ دست خداست نه شما بی خبران تاریخ«اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها؛
4⃣همه این وقایع امتحان ما و شماست"سنت امتحان"
گفت؛ ما را گرفته ای؟؟ اسمش کلاس مجازیست یکی دارد به شوهرش غذا می دهد یکی کودکش را می خواباند یک برای مهمانش شام می پزد آخر کی به درس گوش می دهد؟
گفتم
خموش بی فکر
اتفاقا آن هایی که با این شرایط سخت بازهم به دنبال درس هستند یعنی طالب حقیقی علم اند با همه دردسر ها و قطعی وصلی های نت، درسهادر گروه ها بارگذاری و پیگیری می شود
این یعنی مقاومت یعنی آن چه تو و اربابانت یک ذره اش را هم نداشتید و ندارید😅😂
چون وقتی شیطان داشت راه غلط بهتان یاد می داد خواستید جای مقاومت لقمه را دور سرتان بچرخانید هرچند هیچ وقت به لقمه حقیقی نمی رسید...🤭
گفتم شما باختید و به زودی معدوم☠ می شوید
منحوس
سراب صفت🤖 بدجور ساکت شده بود اعتماد به نفس کاذبش چون عرق از پیشانی اش چکید روی زمین و نابود شد.
کوله بارش را جمع کرد و رفت بدون نیاز به هیچ اسپری الکلی!!🙄
..
ویروسهای کرونازودتر از آنچه فکرش را می کردند در مرداب خیالات شیطانی شان دفن شدند🤖.
👏😇👏
🖌قرائی🕊پرواز🕊
https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93