سندروم نقد سکوت‼️ چگونه ما کارهای نکرده مان را نقد می کنیم⁉️ «1️⃣» وضعیت سینمای ایران، وضعیت جالبی است. 🎥 اعتقاد بخش عمده ای از سینماگران و اهالی فرهنگ این است که متاسفانه ذائقه ایرانیان، خراب گردیده و شاهد مثال آن نیز گرایش بالای آنها به سینمای کمدی و فاصله از سینمای اجتماعی و جدی و ایدئولوژیک است.🤔 اصولاً هر گاه فیلم جدی مورد اقبال واقع نمی شود، صدای کارگردان بلند می شود که بله، مردم ما میل به حرف های جدی ندارند و ... .در حالی که بررسی آماری نشان می دهد که اگر حجم فروش و نرخ قیمت بلیط سنوات گذشته را یکسان کنیم در این صورت، فروش فیلم های جدی مثل «شبی که ماه کامل شد» و «متری شیش و نیم» و امثالهم هم اندازه فیلم های طنز بوده است. اما یک نکته این است که تهیه کنندگان سینمای ایران، نوعاً کمپین های جدی تبلیغاتی برای فروش آثارشان ندارند و انتظار دارند مردم ناخوداآگاه به آنها اقبال نشان دهند و در صورت عدم اقبال تقصیر را بر ذائقه مردم می گذارند😱 «2️⃣» امروز جلسه را با دوستان شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتیم. برخی از دوستان ما در ستادهای کلان معتقدند که ما نیازی به اسناد راهبردی جدیدی نداریم و چالش ما در کشور، عدم عملیاتی شدن این اسناد است. این در حالی است که مدیران میانی مهمترین چالش خود را فقدان یک نقشه راه منسجم و کاربردی می دانند. پس مشکل کجاست⁉️ به نظر می رسد یکی از مشکلات این است که سیاستگذاران به جای اینکه کوتاهی خود را در نگارش اسناد دقیق و قابل اجرا قبول کنند، تقصیر را بر روی مجریان می گذارند.‼️ سیاستگذاری که تفاوت بین اسناد بالادستی، اسناد استراتژیک، شیوه نامه ها، نظامات بنیادین و ... را نمی داند و خودآگاه و ناخودآگاه جلوی انتشار این دست از اسناد را می گیرد، جایگاه اشتباهی را تصاحب کرده و به جای پذیرش تقصیر خود، سایرین را مقصر می داند. «3️⃣» سالهای متمادی که در قالب سیاستگذار در طرح های مختلف تربیتی مانند «طرح صالحین» و «حوزه علمیه» و «طرح نورالثقلین» و ... با مدیران اجرایی گفتگو می کردم،‌تجربه ثابت کرده که منتقد و ناامیدترین افراد نسبت به قابلیت پیاده سازی طرح ها، افرادی بودند که کمترین تلاش را برای تحقق آنها کرده و خروجی لازم را اخذ نکرده بودند. در مقابل افراد عازم، همواره مدافع بوده و نقدهای روبنایی و مکمل را ارائه میکنند. ✅ در بسیاری از فعالیت های فرهنگی در کشور ما با پدیده فوق مواجهیم. متولیان امر در مرحله تکون فعالیت، آن را ناقص الخلقه به دنیا می آورند و پس از مدتی که ناکارآمدی آن ایده مشخص گردید، تقصیر را بر ماهیت آن ایده گذارده و به دنبال یک راهکار جدیدند. در حالیکه با دقت نظر می توان فهمید راهکار همان است که فهمیده بودند، اما عدم پیاده سازی صحیح آن و اختصاص منابع انسانی و فکری و مالی ناکافی، منجر به شکست گردیده و این شکست را حمل بر غیر می کنند. ☘️مدیران باید طناب از پای بسیاری از ایده ها بگشایند و اجازه بروز و ظهور به ایده را دهند و در آن صورت است که می توانند در خصوص کارآمدی یا ناکارآمدی آن قضاوت کنند. 🆔 @m_rahmani_g