🇮🇷 شرح شهادت از زبان آقای «امین عالی» برادر شهید🎤 @madadazshohada آن روز برادرم به عنوان فرمانده گردان بخش کورین( از توابع شهرستان زاهدان) به همراه نیروهایش در حال انجام مأموریت و تأمین امنیت بودند که به خودرویی مشکوک می‌شوند و دستور ایست و بازرسی می‌دهند و از افراد داخل خودرو که بعد‌ها مشخص شد از اشرار معروف منطقه بودند تقاضای مدارک شناسایی می‌کنند. ناگهان دو شرور به طرف برادرم شلیک می‌کنند و او را به سختی مجروح می‌کنند. کمی بعد هم روح‌الله، بر اثر جراحات وارده به شهادت می‌رسد. روح‌الله متأهل بود و دو فرزند به نام‌های «محمدعرفان» و «محمدسبحان» دارد که در زمان شهادتش یکی هفت ساله و دیگری چهار ساله بود. روح‌الله به مادرمان می‌گفت: «من لیاقت شهادت را ندارم ولی شما را به صبر حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) قسم می‌دهم که اگر لایق شدم و به شهادت رسیدم، افتخار کنید. گریه نکنید و دشمن ما را شاد نکنید.» بعد از شهادتش یک شب، مادرم خیلی بی‌تابی کرد. روح‌الله به خوابش آمد و گفت: «مامان جای من خوب است گریه نکن! اگر ببینم با رفتنم ناراحتی اذیت می‌شوم! من جایم خوب است.» 🕯 @madadazshohada