. آید امشب گر تورا وقت سفر آماده ایی طی کنی اینک مسیر پر خطر آماده ایی گر بیاید قابض الارواح و گوید زود باش عمرت ای انسان دگر آمد به سر، آماده ایی این سفر را توشه ی بسیار خواهد لاجرم بر عبور از راه سخت این گذر آماده ایی روزگاری فرصت ماهم به پایان میرسد روی شانه می برندت چون ز در آماده ایی کاروان بر خیزد و آید صدای الرحیل چون بگوش آید زمانی این خبر آماده ایی آشیانی بر درخت پیر وخشکی ساختی تا که بگشایی از این جا بال و پر آماده ایی تار گیسوی سپیدی کرد اینگونه خطاب بهر دل کندن زمال و سیم و زر آماده ایی هر زبانی میچشد القصه طعم مرگ را تا بنوشی جام مرگ ای محتضر، آماده ی؟ .