➖پس ببینید همین امکاناتی که مثلاً ما هر چند متر یک سوپری می‌بینیم و در همه سوپری ها آب معدنی گذاشته شاید به نفع بچه ما نباشد، حتی به ضررش باشد. باز یک جمله از کتاب را می‌خوانم: « بهترین نعمت رشد دهنده برای کودک محرومیت و مشکلات سازنده است، اما باز او را در نعمت آسایش و در گهواره رفاه به طور گلخانه‌ای نگهداری می‌کند. می‌داند که بهترین گنج، رنج است، بالاترین ثروت قناعت است، شیرین‌ترین وصل هجر است و راحت‌ترین لحظه، لحظه کار است، اما باز دلش رضا نمی‌دهد و بی‌نیازی را در جمع آوری مال و ثروت را در گنج خواهی و راحتی را در بیکاری می‌جوید. نه اینکه بچه را بخواهیم عذاب بدهیم، تنبیه کنیم، طرد کنیم و آن چیزهایی که در صوت‌های قبلی گفتیم مشکلات سازنده، تا او یاد بگیرد چگونه در سختی‌ها و دشواری‌ها خود را بیابد و به مهارت‌های پیچیده دست یابد. ➖ همیشه همه امکانات فراهم نباشد، بچه ما اگر یکی از آن امکانات نبود نتواند کاری انجام بدهد. پس ببینیم هر کدام از ما با توجه به سن و سال فرزندانمان تعداد فرزندمان، سبک زندگی خودمان، شرایطمان، بنشینیم به این فکر کنیم که واقعاً بچه‌های ما آیا نیازشان به رنج، به رنج کشیدن برای تعالی روحشان برآورده می‌شود یا نمی شود، آیا من کاری می‌کنم که فرزند من راحت و بیکار بشیند و هیچ کاری نداشته باشد. آیا من کاری می‌کنم که فرزندم هر چیزی که می خواهد در لحظه فراهم شود و بر هر چیزی که گفت راحت در اختیارش باشد؟ یا نه، برای به دست آوردن خیلی چیزها باید خودش سختی بکشد، رنج بکشد، نه اینکه عذاب بکشد،حتماً فکر کنید و دقیق هم فکر کنید به تفاوت رنج و عذاب. رنجی که سازنده هست از سن و سال پایین تا بالا. یک کودک دو ساله هم می‌تواند رنج بکشد همین که جورابش را می‌خواهد خودش پا کند، ربع ساعت درگیر هست من نیایم خودم سریع انجام دهم. مثلا نوجوان من پیاده برود مدرسه و بیاید، با دوچرخه مدرسه برود،این‌ها مثال‌ها برای هر کس با شرایط خودش فرق می‌کند. مثلا یک قسمت از مسئولیت‌های خانه، خرید خانه، به عهده فرزندم باشد. در برخی موارد حتی اگر شرایط مالی اش را دارم بگذارم بچه‌ها یک مقداری سختی بکشند یک مقداری رنج بکشند، بعد گفتیم همه ی این نیازها در کنار هم یک مجموعه کامل هستند، این رنج وقتی بچه را اذیت نمی‌کند وقتی دلنشین است که در کنارش استقلال است عزت نفس است، اعتماد به نفس است محبت است، احترام است، توجه است، ارتباط است، همه این‌ها که در کنار هم‌ هستند،نه تنها آن وقت رنج اذیت نمی‌کند، تازه فرزند شما به دنبال شما هم می آید ،و دوست دارد حتی خودش به استقبال رنج می رود. ➖ هر کدام از ما به این فکر کنیم که مثال‌هایش چیست،شاید ما خیلی شرایط مالی خوبی داریم شرایطش برای ما فراهم هست که مثلاً هر شب غذای خیلی عالی داشته باشیم،یک شب هم غذای حاضری داشته باشیم، یک شب هم اصلاً مثلاً شام نخوریم حالا داریم بازی می‌کنیم اصلاً شام نمی خوریم، یک شب مثلاً می‌گوییم نان می خوریم، ببینید شرایط برای همه فرق می کند، شاید یک نفر بگوید شرایطم هر شب همین هست، خیلی وقت ها بدون اینکه پدر و مادر متوجه باشند بچه خودش دارد یک سری رنج‌هایی را می‌کشد و اتفاقاً خیلی هم کمک کننده است. یک کتابی را یک بار استاد سلطانی معرفی کردند به نام «گذری در کوی نیک نامان»،این کتاب تعداد خیلی زیادی از بزرگان معاصر کشورمان در همه زمینه‌ها از روحانیون، اساتید دانشگاه در زمینه‌های مختلف، پزشکان خیلی معروف، شاعر، نویسنده و کلا کسانی که در رشته خودشان خاص بودند،توانستند تحولی ایجاد کنند، نه حالا هر پزشکی که فقط مریض میبیند، پزشکی که کارش خاص بوده، یک مورد که در ذهنم هست مثلاً یکی از پزشکان پزشکی بودند با وجود اینکه وضعیت مالی خیلی خوبی داشتند، قبل از انقلاب در یکی از مناطق پایین شهر مطب داشته و چنان تبحری داشتند که وزرا می آمدند مطب ایشان و خیلی به ایشان پیشنهاد می دادند که مطبت را بیاور بالای شهر،که ما نخواهیم بیاییم پایین شهر تهران، و ایشون قبول نمی‌کردند. یک خانه قدیمی در یکی از محلات فقیرنشین تهران داشتند، آنجا مطبشان بوده و بعد ایشان کارشون اینجور نبوده که مریض‌ها به نوبت بروند داخل. ایشان هر مریضی که می‌رفتند بیرون می آمدند در اتاقشان می ایستادند و به آن‌هایی که در صف انتظار بودند یک نگاه می‌انداختند و بر اساس اینکه تشخیص می‌دادند معاینه چه کسی ضرورت بیشتری داره می‌گفتند شما بفرمایید داخل، بعد خیلی از وزرا با ایشان بد بودند ، وزیر مملکت نشسته بوده، حالا ایشان یک فرد با لباس مندرس و فقیر میگفتند شما بفرمایید داخل ، ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak