*تبیین به سبک من*
چند وقتی هست توفیق اجباری شده با یه جمعی که نه طرفدار نظامن و نه علاقه ای بهش دارن همراه شدم...
از روز اولی که باهم تو ی محیط قرار گرفتیم،
به عنوان یک نفر چادری جمع به خودم گفتم باید حواست بیشتر از قبل به رفتارت و گفتارت باشه
تو الان فقط خودت نیستی،
نماینده ی یه مکتب به حساب میای؛
باید سعی کنی اینجا همه ی کارهات رو حساب باشه تا مبادا چهره ی اون چادر و مکتب فکری پشتش خراب بشه.
سعی کردم ساعت شروع جلسات به موقع باشم.
هر کمکی از دستم بر بیاد براشون انجام بدم.
اگه وسایلی لازم بود که نداشتن قبل از اینکه درخواست کنن در اختیارشون میذاشتم.
وقت های استراحت به اونایی که از درس عقب افتاده بودن کمک میکردم.
ساعت های آزاد،خودمو میرسوندم کتابخونه و با چند جلد کتاب برمیگشتم سر کلاس؛
این مسئله باعث شد کم کم یخشون باز بشه،
از بچه ها پرسیدن
از تعدادشون
از کتابها
از کار و...
اینقدری بینشون جا باز کردم که اگه کتابی میخواستن درخواست میکردن.
یا راهنمایی میگرفتن.
هفته ی قبل تصمیم گرفتم برای همدلی بیشتر از زبان مشترکمون استفاده کنم.
زبان مشترک همه ی مادرها؛
بچه!
به همین بهانه یه سانس اکران لوپتو رو رزرو کردم و تو کلاس اعلام کردم.
روز اکران فکر نمیکردم تعداد زیادی بیان.
با اینکه تا 12 نفر بهم اعلام کرده بودند،
اما حدود 22 نفر اومدن😍
جالب اینجا بود تا میرسیدن میگفتن
ما این همه سال سبزوار بودیم نمیدونستیم ی همچین جای قشنگی داره.
نمیدونستیم اصلا سبزوارم حسینیه ی هنر داره.
قرار بود انیمیشن کوتاه وحدت رو بذارم قبلش،
اما صوت به مشکل خورد و فیلم هم با نیم ساعت تاخیر شروع شد.
صداشون در اومده بود که یه جا بهتر نبود بریم؟!
تو دلم گفتم خدایا
از دستم همین برای شروع تبیین و
برای کمک به حفظ نظام بر میومد...
اثرگذاریش و خوب برگزار شدنش با خودت.
فیلم که تموم شد خوششون اومده بود،
و بعد از پایانش هم تشکر میکردن و میگفتن خیلی خوش گذشته.
#ید_واحده
#تنور_جهاد_تبیین_را_داغ_کنیم
#مادران_میدان
@madaranemeidan