🍃خاطرات شهیــ🌷ــد🍃
من به همراه خانواده برای زیارت به سوریه عازم شدیم وقتی در حرم حضرت زینب مشغول زیارت بودیم آقا مهدی رو دیدیم و بعد از سلام علیک و احوال پرسی از پیش ما رفت. حدود پنج دقیقه بعد دوباره اومدن گفتن "من رفتم کارامو هماهنگ کردم. سه روز در خدمت شما هستم هرجا خواستید برید من راننده شمام."
هرچقدر من بهشون گفتم آقا مهدی شما فرمانده و بزرگ منی این کار لازم نیست،
گفت نه من خودم دوست دارم این کارو انجام بدم کلی شما برای من زحمت کشیدی، حالا من در خدمتتونم.
با ماشینشون همه جا منو خانوادمو بردند، و برای پسرم بهترین وسایلو خریدند. وقتی سفرمون تموم شد موقع خداحافظی گفت: خدا کنه به تو خانوادت خوش گذشته باشه...
#شهید_مهدی_حسینی|
روایت یکی از همرزمان شهید
🌱|
@mahdihoseini_ir