صادق با افتخار لباس سپاه را تنش کرد و پاسدار شد و با افتخار می گفت که نان سپاه را می خورد و یقین داشت صاحب و فرمانده اصلی سپاه، (عج) است. با شهدا رفیق بود. میرفت سر مزارشان توی وادی رحمت و مینشست کلی باهاشان حرف میزد. انگار که سالها با آن هارفاقت کرده و تک تکشان را می شناسد. طوری باهاشان حرف میزد که اگر کسی می دیدش شک نمی کرد صادق یقین دارد شهیدی که نشسته بالای سر قبرش، زنده است و دارد به حرفهایش گوش میدهد و جوابش را می دهد. از شهدای جنگ، بیشتر از همه عاشق بود و شهدای غواص... روایت مادر معزز شهید🌹 آخر شهید می شوی📚 🎉روز ولادت شهید مصادف با سالروز تشکیل سپاه پاسداران است./ ۲ اردیبهشت @mahdihoseini_ir🌹🕊