۱۱۸۱ کعبه‌ی دل! کعبه‌ی آمال می‌خواند تو را بخت می‌خواند تو را، اقبال می‌خواند تو را هم ولایت هم زکات و خمس و حج، عدل و معاد هم نماز و روزه هم اعمال می‌خواند تو را چون کبوتر بوده شیعه، هر دو بالش را زدند حال دیگر بی پر و بی بال می‌خواند تو را حامیِ قرآن و دین، ای بطن قرآن! العجل حرمت قرآن شده پامال می‌خواند تو را با که گویم از لگد، زهرا دگر زهرا نشد مادرت شد قامتش چون دال می‌خواند تو را نیزه باران شد تن جدّت، بدن آشفته شد پیکری در گوشه ی گودال می‌خواند تو را تا به کِی در کوچه و بازارها زینب اسیر عمه جانت خسته و بد حال می‌خواند تو را یک سه ساله دختری رنجور، با لکنت زبان در خرابه روز و ماه و سال می‌خواند تو را @mahmud_asadi_shaegh135