📎خیلی کوچکیم خیلی! 🖌همه موجودات فهم و شعور دارند، ولی ما نمی فهمیم؛ آنها هم می گویند این انسان موجود بی شعور و نافهمی است، راست هم می گویند. آنها می گویند: اینها نمی فهمند، ما می گوئیم، آنها نمی فهمند. قبول ندارید!؟ 🖌ما در عالم، خود را با فهم می دانیم و بس، اما از کجا چنین باشد؟ در عالم جمادات که نرفته ایم و ببینیم چه خبر است؟ شاید آنها هم در عالم خود می گویند، این انسان هیچ نمی فهمد. تا اندازه ای هم راست می گویند، اگر انسان فهم داشت این همه جنایت نمی کرد. ! 🎇فرشتگان گفتند: خدایا در دنیا می خواهی چه خلق کنی ؟! اینها مفسد فی الارض هستند؛ اولین کسانی که نام انسان را مفسد فی الارض گذاردند ملائکه بودند، چون می دانستند که انسان در روی زمین چه خون ها که نمی ریزد و چه فسادها که بر پا نمی کند؟ 🖋بنابراین چون ما به موجودات دیگر راه نداریم، نباید بگوئیم، آنها فاقد شعور و حیاتند؛ موجودند، و لازمه وجود، حیات و علم و قدرت است؛ و در این مسأله جای هیچگونه تردید نیست. و بنابراین نظریه، عالم وجود دارای حیات است، صفحه و قلمی که در دست دارم دارای حیات است یافرشی که بر روی آن نشسته ام زنده است و شعور دارند و در باور دینی روز بازپسین شهادت هم می دهند. 🖇یکی از موجوداتی که گواهی می دهد زمان است و یکی مکان است. پس این عالمی که ما در آن زیست می کنیم سراسر مملو و سرشار از حیات و قدرت و علم است ولیکن «و مآ أوتیتم من العلم إلا قلیلا»؛ «انسان از علم بهره اندکی دارد»، (اسراء/ 85). 🔖حالا ما واقعا در خود بنگریم و ببینیم که به تمام موجودات علم داریم؟ به تمام اسرار کائنات علم داریم؟ چقدر علم داریم؟ 👈بزرگان فلسفه أعم از دین باور و بی دین عمرشان به سر آمد و با نهایت کاوشی که در سنین عمر خود نمودند، همه در هنگام مردن معترف بودند که هیچ نفهمیده ایم. بوعلی سینا گوید: تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم و گویند: بوعلی سینا در حال احتضارش مکررا این بیت را بر زبان می راند: نموت و لیس لنا حاصل سوی علمنا أنه ما علم 👈می میریم ما و برای ما چیزی به دست نیامد مگر آنکه دانستیم ندانسته ایم. (لغت نامه دهخدا ماده ابوعلی سینا ص652). 🔅تماشاگه راز آیینه زندگی ،ما را همراهی کنید.