_اسارت _ غلامی مجنون گلی از گلشن آل عبا یی حسین حامی و یاور دین خدا یی حسین نوه مصطفی پسرمرتضی ای حسین جان(۲) همنشین پیمبر خدا ،کشته شد در ره دین حق شمس ولاکشته شد بوده رویت قمر کن به حالم نظر ای حسین جان(۲) شیر کرب وبلا، تو کشته ی کین شدی با نثار جانت فدایی دین شدی پاره شد پیکرت زینب آمد برت وای از این غم در مسیرکوفه،نشسته درآفتاب حال زینب شده،درپی رویت خراب جان پیغمبری چو گل پرپری وای از این غم ازچه گردیده ای پاره، ز جور و جفا پیکرت مانده در،صحرامیان اعدا آمده در برت وای من خواهرت وای ازاین غم خواهرت آمده به کوفه، جان بر لب است زین مصیبت دلم یاد غم زینب است دیده در کربلا ستم اشقیا آه از این غم کوفیان زینب غم دیده شد خون جگر سوز هجرحسین، به دل نموده شرر صبر او کم شده قامتش خم شده آه از این غم دهه دوم۱۴۰۳ .