برای مرد‌ها خاطرات سربازی هیچ وقت تموم نمی‌شه. می‌تونند تا سال‌ها خاطرات اولین کشیک شبانه روی برجک نگهبانی‌ رو با هیجان برات تعریف کنند. شاید اگه یکی بیاد وسطِ خاطرات سربازی‌ش بگه یک شب یلدا رئیس جمهور بغل دستش نشسته بود کسی باورش نشه. شاید خودش هم هنوز توی بهت باشه. با خودش بگه حقیقت داشت؟ سر اون سفره‌ی ساده و خودمونی رئیس جمهور کنار ما نشسته بود؟ باهامون حرف زد و به خاطره‌هامون خندید؟