⚜💠 باسمه تعالی 💠⚜ 🌿 جاده‌های کلیک ممنوع (۱۲) 🌿 🌷🌟 کامنت 🌟🌷 هیچ وقت جرأت نکردم ذرّه‎ای با او احساس صمیمیّت کنم. از خواننده‎های همیشگی وبلاگش بودم. مطالب پرمحتوا و بسیار جالبی داشت. خیلی چیزها از او یادگرفته بودم. بعضی وقت‎ها احساس می‎کردم برادر بزرگتر خودم است. بعضی وقت‎ها دلم می‎خواست کمی صمیمی‎تر برایش کامنت بگذارم. ولی اصلاً جرأتش را نداشتم! دیده بودم که چطور جدّی و خشک با دخترها تعامل می‏‌کند. هیچ کس را از خودش نمی‎آزرد. هیچ سؤال و نظری را بی‎جواب نمی‎گذاشت، ولی آن‌قدر محکم حد و مرز روابط را حفظ می‎کرد و آن‌قدر در انتخاب کلمات پاسخ‎ها دقیق و متین عمل می‎کرد که هیچ کدام از خواننده‎های وبلاگ دست از پا خطا نمی‎کردند و قانون نانوشته‎ی او را زیر پا نمی‎گذاشتند. 🌟🔹 💠 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495