┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ ، 🌼 اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ، ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺯﻱ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﻭ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻭ ﻓﺨﺮﻓﺮﻭﺷﻴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ، ﻭ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺍﺳﺖ ،[ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎﻳﻲ ] ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ [ﺳﺒﺰ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻣﻨﻈﺮﻩ‌ﺍﺵ] ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮕﻔﺘﻲ ﺁﻭﺭﺩ، ﺳﭙﺲ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺯﺭﺩ ﺑﻴﻨﻲ. ﺳﭙﺲ ﺭﻳﺰ ﺭﻳﺰ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺷﻮﺩ! [ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻧﻴﺎﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ] ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺣﻖ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ] ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ،ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺟﺰ ﻛﺎﻟﺎاﻱ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ. (حدید/٢٠) ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🔸 گویند : ملامهرعلی خویی ، روزی در کوچه دید که دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا می‌کنند. به خاطر یک گردو ، یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد. یکی از درد چشم و دیگری از ترس مجازات گردو را روی زمین رها کردند ‌و از محل دور شدند. ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید ، گردو از مغز تهی است. گریه کرد. پرسیدند تو چرا گریه می‌کنی؟ گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا می‌کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت. 🔸 دنیا نیز چنین است ، مانند گردویی‌ست بدون مغز! که بر سر آن می‌جنگیم، وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه می‌رویم. ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝