پريشب رفته بوديم روضه عمه شوهری. تو راه من چيزي گفتم و اون عصباني شد من با تعجب😵 بهش گفتم من با لبخند و آروم بات حرف مي زنم🥰 تو چرا زود جوش مياري... اصلا نياز ي به عصبانيت نبود!!!❌️ خلاصه ما رفتيم نشستيم تو مجلس..وسطاي جلسه به گوشيم زنگ زد🎶 گفت بيا بيرون يه لحظه. منم با تعجب رفتم دم در گفتم چيه چي شده⁉️ نگرانم كردي‼️. و اونم گفت هيچي فقط مي خواستم بگم حق با توئه. من تند رفتم〰️〰️ ببخشيد.منم خنديدم😂 و گفتم حتما بايد ببوسمت...💋 خنده دار بود اون مي گفت نه زشته منم پريدم بوسيدمش🫂 🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸