#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
سلام خانم قربانی عزیزم
من در ۱۶ سالگی دچار سرطان خون شدم و دکترا منو جواب کردن گفتن تا ۶ ماه بیشتر زنده نیست خلاصه بعد از کلی شیمی در مانی و پیوند مغز استخوان بدن من خیلی ضعیف شدخیلی عذاب و درد کشیدم تمام موهای سرم ریخته بود و فقط یک ماه تونستم دووم بیارم و دکترا گفتن که دیگه ببرینش خونه 😔
خانم قربانی جان باور کنید که سه روز بود دیگه حتی یه قطره آب هم نمیتونستم بخورم دیگه نا و رمقی نداشتم که حتی دستمو بیارم بالا فقط چشممو میتوستم باز و بسته کنم که خوابی دیدم 😔😔
خواب دیدم که آقایی قد بلند که کت سبز بلندی پوشیده بود و در همون بیمارستانی که من بستری بودم اتاق به اتاق تمام مریضارو ویزیت میکنن و تند تند شرح حال مریضارو مینویسن 😭 و منم کت ایشونو دو دستی گرفته بودم و بلند بلند گریه میکردم و فقط همین جمله رو میگفتم ( یا رسول اکرم ...یا رسول اکرم ) 😭😭😭😭
هنوزم که هنوز وقتی یاد میکنم و برای کسی تعریف میکنم گریه میکنم مثل همین حالا 😭 خلاصه صبح ساعت هفت از خواب بیدار شدم احساس کردم میتونم بلندشم
نشستم تو رختخواب دیدم حالم خیلی خوبه
صدای خواهر برادرام از آشپزخونه میامد
داشتن صبحانه میخوردن برن مدرسه
من بلند شدم و رفتم آشپزخونه همه با تعجب به من نگاه میکردن
مامانم گفت ملیحه کی تو رو آوورد اینجا
گفتم مامان خودم اومدم بخدا مامان من خوب شدم همون لحظه مامانم گریه میکرد خواهر برادرام گریه میکردن منم گریه کردم فقط میگفتم مامان تو رو خدا برو رختخوابمو جمع کن من خوبه خوب شدم
خلاصه مامانم زنگ زد محل کار پدرم ایشون راننده ی یه شرکتی بودن
اومدن و منو سریع رسوندن بیمارستان
اونجا از من آزمایش گرفتن و وقتی جواب آزمایش اومد گفتن اشتباه شده و دوباره باید آزمایش بگیریم
دوباره آزمایش گرفتن . همین لحظه تمام دکترای خون بیمارستانو پیچ کردن و اومدن اتاق رئیس و اونجا منو صدا کردن با مادر پدرم رفتیم داخل و همه ی دکترا تعجب مونده بودن که دختر ۱۶ ساله اصلا کوچکترین مشکلی نداره و همه چی نرمال بود 😭
اتفاقا در سن ۲۴ سالگی دخترم هم در همون بیمارستان بدنیا اومد و دکترا و پرستارایی که منو از اون زمان میشناختن واسم گل خریده بودن و به بخش اومدن و چقدر خوشحال بودن 🥰🥰🥰الان دخترم ۲۰ سالشه 😊
ببخشید سرتونو درد آووردم 🙏🙏
✅️کد57
🧕🏻
@mano_maman🌿🥘🌸