🌴🌴 کلام بی بی زینب هنگام عبور از گودال قتلگاه 🌴🌴 🔷🔷🔷في ذِكرِ مَقتَلِ الإِمامِ عليه السلام و أهلِ بَيتِهِ: أخرَجُوا النِّساءَ مِنَ الخَيمَةِ و أشعَلوا فيهَا النّارَ، فَخَرَجنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافِياتٍ باكِياتٍ، يَمشينَ سَبايا في أسرِ الذِّلَّةِ، وقُلنَ: بِحَقِّ اللّهِ إلّا ما مَرَرتُم بِنا عَلى مَصرَعِ الحُسَينِ. فَلَمّا نَظَرَتِ النِّسوَةُ إلَى القَتلى صِحنَ وضَرَبنَ وُجوهَهُنَّ. قالَ [الرّاوي‏]: فَوَاللّهِ لا أنسى زَينَبَ ابنَةَ عَلِيٍّ وهِيَ تَندُبُ الحُسَينَ عليه السلام، وتُنادي بِصَوتٍ حَزينٍ وقَلبٍ كَئيبٍ: وا مُحَمَّداه، صَلّى عَلَيكَ مَليكُ السَّماءِ، هذا حُسَينٌ بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الأَعضاءِ، وا ثُكلاه، وبَناتُكَ سَبایا، إلَى اللّهِ المُشتَكى، وإلى مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وإلى عَلِيٍّ المُرتَضى، وإلى فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وإلى حَمزَةَ سَيِّدِ الشُّهَداءِ. وا مُحَمَّداه، وهذا حُسَينٌ بِالعَراءِ، تَسفي عَلَيهِ ريحُ الصَّبا، قَتيلُ أولادِ البَغايا. وا حُزناه، وا كَرباه عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ، اليَومَ ماتَ جَدّي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله. يا أصحابَ مُحَمَّدٍ، هؤُلاءِ ذُرِّيَّةُ المُصطَفى يُساقونَ سَوقَ السَّبايا. وفي بَعضِ الرِّواياتِ: وا مُحَمَّداه، بَناتُكَ سَبايا، وذُرِّيَّتُكَ مُقَتَّلَةٌ تَسفي عَلَيهِم ريحُ الصَّبا، وهذا حُسَينٌ مَحزوزُ الرَّأسِ مِنَ القَفا، مَسلوبُ العِمامَةِ وَالرِّداءِ. بِأَبي مَن أضحى عَسكَرُهُ في يَومِ الإِثنَينِ نَهبا، بِأَبي مَن فُسطاطُهُ مُقَطَّعُ العُرى، بِأَبي مَن لا غائِبٌ فَيُرتَجى، ولا جَريحٌ فَيُداوى، بِأَبي مَن نَفسي لَهُ الفِداءُ، بِأَبي المَهمومُ حَتّى قَضى، بِأَبي العَطشانُ حَتّى مَضى، بِأَبي مَن يَقطُرُ شَيبُهُ بِالدِّماءِ، بِأَبي‏ مَن جَدُّهُ رَسولُ إلهِ السَّماءِ، بِأَبي مَن هُوَ سِبطُ نَبِيِّ الهُدى .... قالَ الرّاوي: فَأَبكَت وَاللّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وصَديقٍ. ثُمَّ إنَّ سُكَينَةَ اعتَنَقَت جَسَدَ الحُسَينِ عليه السلام، فَاجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأَعرابِ حَتّى جَرّوها عَنه.‏ 🔶🔶🔶در يادكرد كشته شدن امام حسين عليه السلام و خاندانش: زنان را از خيمه‏ ها بيرون كردند و خيمه ‏ها را به آتش كشيدند. زنان، سرْبرهنه و بى چادر و پابرهنه و گريان، بيرون دويدند و به سانِ اسيران در بند و خوار، راه مى‏رفتند و مى‏گفتند: شما را به خدا، ما را بر قتلگاه حسين، عبور دهيد! و هنگامى كه نگاه زنان به كشتگان افتاد، صيحه كشيدند و بر صورت خود زدند. راوى مى‏گويد: به خدا سوگند، زينب، دختر على را فراموش نمى‏كنم كه بر حسين عليه السلام ناله می ‏زد و با آوايى اندوهناك و دلى غمين می گفت: «وا محمّدا! فرمان‏رواى آسمان، بر تو درود بفرستد! اين، حسين است كه به صحرا افتاده و در خونْ خفته و دست و پا بُريده است. واى [بر منِ مصيبت‏ زده‏] كه دخترانت اسيرند! به خدا شِكوه مى‏برم و نيز به محمّدِ مصطفى و علىِ مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سيّد الشهدا. وا محمّدا! اين، حسين است كه در صحرا افتاده و باد صبا بر او مى‏وزد؛ كُشته شده به دست حرام‏زادگان! واى از غم و رنج تو، اى ابا عبد اللّه! امروز، جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در گذشت. اى ياران محمّد! اينان، فرزندان محمّدِ مصطفايند كه آنان را به سان اسيران مى‏رانند». و در برخى نقل‏ها [آمده است كه گفت‏]: «وا محمّدا! دخترانت اسير گشته‏ اند، فرزندانت قطعه قطعه شده ‏اند و باد صبا بر آنان مى‏وزد. اين، حسينِ سر بُريده از پشت است، بى عمامه و رَدا . پدرم فداى آن كه لشكرش روز دوشنبه به تاراج رفت! پدرم فداى آن كه طناب‏هاى خيمه ‏اش را گُسستند! پدرم فداى آن كه نه ناپيداست، تا به پيدا شدنش اميد رود، و نه زخمى است تا مداوايش كنند! پدرم فداى آن كه جانم به قربان اوست! پدرم فداى آن كه غمگين بود و به همان حال، جان داد! پدرم فداى آن كه تشنه‏ کام ماند تا آن كه از دنيا رفت! پدرم فداى آن كه خون از موى سپيدش مى‏چكيد! پدرم فداى كسى كه نيايَش، فرستاده خداى آسمان بود! پدرم فداى كسى‏ كه نوه پيامبرِ هدايت بود! ...». به خدا سوگند، [زينب عليها السلام‏] هر دشمن و دوستى را گرياند. آن گاه سكينه، پيكر [پدرش‏] حسين عليه السلام را در آغوش گرفت. گروهى از باديه ‏نشينان، گرد آمدند و او را از حسين، جدا كردند. 📚لهوف سید بن طاووس ص۱۸۰ @marsieha