2.96M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🦋🎥 📚 آرام در آغوش مادر صدای کوبیده شدن ماشین به در خانه، در کوچه‌ پیچید. حمید ایستاد و از موتور پیاده شد. لیدرهایی که اغتشاشات امشب را هدایت می‌کردند وارد خانه شدند؛ به پشت سر نگاه کرد تا ببیند همراهانش رسیده‌اند یا نه! ثانیه‌ها انگار سینه‌خیز حرکت می‌کردند؛ تمام اتفاقات این چند سال اخیر در سرش با سرعت مرور شدند. مبارزه‌اش با پژاک، کمک به کادر درمان در کرونا، دفاع از حرم بی‌بی زینب و حالا هم اینجا میان خیابان‌های ملتهب شهر لاهیجان... صدای جیغ پیرزن را که شنید تاب نیاورد. آخرحمید روی ناموس حساس بود... برای کمک به داخل خانه رفت، بی‌رحمی سر و شکل ندارد زن و مرد و نوجوان و جوان نمی‌شناسد، بی‌رحمان هر کدام به شکلی به او حمله کردند... آن شب، پیکر غرق خون و غریب حمید پورنوروز با زمزمه‌های یا زهرایش در گوشه‌ای از شهر آرام گرفت... ✍🏻زهرا فرح‌پور ۱۴۰۱/۱۱/۷ 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: رضوانه دقیقی 🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid