#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◾️چرا قهری؟ مگر تقصیر دارم؟
به جایَت بر کفم، زنجیر دارم
کف آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین؛ شیر دارم...
در نقلی آمده است:
شب یازدهم محرم بود، حضرت رباب سلاماللهعلیها اندکی خوابش بُرد.
در خواب دید که گهواره پسرش را تکان میدهد، از خواب بیدار شد و دید که خبری از پسرش نیست.
در آن شب، زینب کبری سلاماللّهعلیها، حضرت رباب سلاماللهعلیها را گُم کرد.
در میان زنان به دنبال او گشت، تا اینکه در نهایت دید رباب سلاماللهعلیها گوشهای نشسته و گریه میکند.
آن حضرت فرمود:
ای رباب! چرا اینقدر بیقراری میکنی؟
رباب سلاماللهعلیها عرضه داشت:
سَیِّدَتی عِندَما اَباحُوا لَنا الْماءَ و شَرِبتُ مِنهُ، دَرَّ ثَدْیایَ عَلَیَّ
▪️ایبانویمن! وقتیکه آب را در اختیار ما گذاشتند و من از آن نوشیدم، سینههایم پُر از شیر شده است.
📚العبرة الساکتة ج۱ ص۲۶۴
@masjedolaghsa