تصدقت گردم!
متفلسفین مقارنه دو چيز با هم ، تالف و تركب آن ها را از لوازم مفهوم زوجيت میدانند! و به تاسی از مبارکه شریفه "خلقنا الزوجین" می گویند: باری تعالی تمام عالم را برپایه زوجیت آفرید! پس در این عالم چیزی نیست که ریشه اش ترکب نباشد. اما ترکب در امر زوجیتِ انسان به نحو حقیقیست؛ یعنی آن تشکُّل ما بعد از ترکُّب، حقیقتی غیر از ماقبل آن است! ازین رو امر زوجیت که ریشه اش را ترکب گویند؛ غایتش را وحدت خوانده اند!
ای جان عالمی به قربانت!
آنچه بحکم "النکاح سنتی"، سنت محمد مصطفاست ، وحدت است و نه زوجیت! چرا که نکاح ترکیب انضمامی است! و به همان مناط "فمن رغب عن سنتی فلیس منی"، هرکه اهل وحدت نباشد از او نیست چرا که او خود واحد و اول صادر است و در وحدانیت خود "لایسعنی ملک مقرب و لا صدیق و لا نبی مرسل"!
ای منادای تصدقت گردم ها!
انسان پس از زوجیتِ اعتباری که ظاهرش با "قبلتُ" است، زوجیت تکوینی را آنجا در آغوشت رقم خواهد زد، که باطنش عبور از کثرات و رسیدن به مقام ابتدایی این وحدت متشکک است! اما آنان که در عالم ماده به زوجیت حقیقی که همان وحدت است نائل نشده اند و پایشان در منجلاب کثرات گیر است در باتلاق تمثلات مثالی همچو حورالعین و ولدان المخلدون و.. غرق اند ولیکن چون منی که طعم وحدت با تو را چشیده، چه کار به این کثرات؟!