3⃣ #بخش_سوم
«آغازش توحید، پایانش عدالت»
مختصری در امتداد توحید در جامعه و تطابق آن بر دعای افتتاح
تمام آنچه گفته شد در سیر دعای شریف افتتاح نیز آمده است. اگر توجه شود این دعای عزیز به دو بخش اساسی تقسیم می شود . بخش نخست ؛ رابطه «انسان و خدا» که مسائل پیرامون توحید را تشکیل میدهد و بخش دیگر رابطه «انسان با خلیفة اللّه». در بخش دوم دعای افتتاح پس از ترسیم فضایِ توحیدیِ حاکم بر هستی به مساله سیاسات می پردازد و امتداد توحیدِ حقیقی را در جامعه انسانی بررسی می کند.
پرداخت به مساله سیاست در دعای شریف افتتاح اما یک پرداخت منفکّ از توحید نیست و از سوی دیگر منسلخ از جامعه و فَشَل از اقدام نمیباشد. این تعلیم سترگ حضرت حجّت به محمّد بن عثمان در حلقۀِ وصلِ توحید و سیاست بدین صورت آغاز می شود : «اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي يُؤْمِنُ الْخآئِفينَ، وَيُنَجِّي الصّالِحينَ، وَيَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفينَ، وَيَضَعُ الْمُسْتَكْبِرينَ، وَ يُهْلِكُ مُلُوكاً وَيَسْتَخْلِفُ آخَرينِ» تا استخلافِ آخرین نفر را بیان می کند. و پس از آن با بیان « وَالْحَمْدُ للهِِ قاِصمِ الجَّبارينَ، مُبيرِ الظّالِمينَ، مُدْرِكِ الْهارِبينَ، نَكالِ الظّالِمينَ، صَريخِ الْمُسْتَصْرِخينَ» به چیرگی خدا بر آنان اظهار میکند.
سپس با بیان مصادیقِ خلیفههای الهی میپردازد و ویژگی های آخرین خلیفه را بدین نحو بیان می کند :« اَللَّـهُمَّ اجْعَلْهُ الدّاعِيَ اِلي كِتابِكَ، وَالْقآئِمَ بِدينِكَ، اسْتَخْلِفْهُ في الاَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً». پس ولی اللّه الاعظم و آخرین فرستاده خدا ، بر زمین استخلاف پیدا میکند، همانطور که گذشتگان از صالحین بر زمین حاکم شدند.
حال وقت عودت به قرآن است! در آیه شریفۀ استخلاف به نحو جمعی آمد و پس از آن به ویژگی این استخلافِ جمعی پرداخته شد: « وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» پس نحوه دیدگاه قرآن به مسأله، یک نگاه اجتماعی و تمکّنِ جامعۀ دینی بر زمین و نیل به جایگاه خلیفة اللّه برای جامعه است. اما در نگاه دعایِ افتتاح ، بُعد دیگر مساله یعنی استخلافِ ولی اللّه و حکومت آن بر زمین با عبارت: «اسْتَخْلِفْهُ في الاَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً» بیان شده است.
از جمع آیه شریفه و فراز دعای افتتاح ؛ هم آغوشی و هم پوشانی «ولایت فردی و اجتماعی» و« مساله امامت و جامعه» و «امتداد توحید حقیقی در بعد اجتماعی آن» روشن می شود. این سیر در تمام شریان دین الهی جاری و ساری است. از این رو دعای افتتاح همچون نظام اندیشهی دینی ، ابتدایش توحید و پایانش جامعه و عدالت است.
پایان
مسعود رحمانی
#رجب #شعبان #رمضان
#دعای_افتتاح #سیاست #جامعه
#توحید
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
#قرآن
#علم
#ایمان_گرایی
یکی از زنندهترین روشهایِ موجودْ پیرامونِ علومِ قرآنی؛ روشِ بررسی علمی؛ « ساینس:Science» ، آیات و روایات و اثبات همخوانی ایندو با یکدیگر است.
جدایِ از آنکه این روش اساسا اشتباه است و دارای خطاهایِ معرفشناسانه و عملگرایانه است، این منهج مخالفِ اعتقاد و ایمان راسخ است.
اعتقاد و ایمان راسخِ حقیقی، هیچگاه با این امور راسخ نشده و هیچگاه با آنها سُست نمیگردد.
هدایت شده از کانال رسمی دانشگاه قم
#تبریک
🔹کسب رتبه ۲ در کنکور دکتری فلسفه و کلام اسلامی توسط محمد مسعود رحمانی دانشجوی کارشناسی ارشد
🌺این موفقیت را به ایشان و اساتید محترم گروه تبریک و تهنیت عرض مینماییم.
🤝روابط عمومی دانشگاه قم🤝
ایتا ا روبیکا
#سرآمدی_علمی_تربیت_ولایی_نشاط_معنوی
هربار قصدِ تکیّه زدن بر ستون قلم کردم، و ایوان نیمریختۀ یأس، صحنِ وجودم را فرا گرفت؛ هرگاه خواستم با بیتِ شعری در صفحۀ سیاهی از خانۀ آرزوهایم وداع گویم، نگاهم از تَرَکهای طاق نفْسَم، به آسمانِ صافِ چشمانَت دوخته شد. آنجا بود که این لیفِ بدقواره، حریر و دیبا شد. خجالت عیان شد، چرا در قلبی که سنگِ شما را به سینه میزند؛ سُخنی از یأس به میان آید! ستون را به سنّت ابراهیمی(ع) شکستم، تا به مدائن رسد فریاد فروریختنِ ایوانِ آهَم.
آه از که گویَم؟! هر آن، دمی برایِ خویش آمد، با آهی برای تو خارج شد. نَفَسی پُر از آه؛ عبادتِ پَرِ کاه است به درگاهِ قدسی او. چنین هر آه را خداوند دانه کرد و از آن تسبیحی انارگون ساخت. تا هرگاه آن را میشکنم؛ خونش فرا بگیرد؛ دستانِ حاجتروایم را.
آن به آن حاجتی بعد از حاجتی، تمنایی در تمنایی دیگر میآمیزند؛ وقتی که پیراهنَت بر عرش میآویزد. با طغیانِ فریادِ اسمتان، پُر تکرار و پُر شور یکی پس از دیگری حاجات روا میشوند تا به درگاهت، هیچ حاجت نیاید، هرکه آمد محضِ وصالِ تو باشد.
بنگر! گمراهانِ واصل را، ندانند هر حاجت خود روایِ حاجت دیگر است؛ هرکه را محتاج کنند، وصال دهند. که احتیاج اصلِ حاجات است و نقطۀ آغاز وصال و فراخوان اسمِ غنی تعالیٰ! و هر اسم را به اسمِ دیگر راهیست و ما دنبالِ بیراهه!
حال مائیم و تکْ نقطۀ وحدتِ احتیاج و حاجتِ ما، و گسترۀ چشمانِ تو!
#امام_حسین
«حکمت اُنسی و حکمت نوری»
دکتر سید احمد فردید-مهینییزدی (۱۲۸۹-۱۳۷۵) یکی از مؤثّرترین فیلسوفانِ معاصر است. دائرۀ «حکمت اُنسیِ» او در ساحتِ فرهنگ، سیاست و حتّا اقتصاد( توسط نحلۀ او و شاگردش سید عبّاس معارف) و بسیاری از حوزههای اندیشه فراتر رفته است.
اگرچه «حکمت اُنسی» پیوندی با زبانشناسی و هرمنوتیک هایدگری و عرفان و علم الأسماء ابنعربی دارد، اما اگر نیک بنگریم؛ جایِ ردِّ پایِ فلسفۀ نوری را در آثار و سخنرانیهای او میابیم.
کجا؟! همانجایی که فردید غروبِ معرفت را به غربِ جغرافیایی پیوند میزند و آن را غربزدگی خوانده و به انتظار طلوعِ نورِ معرفتِ شرقی مینشیند. بهسان این نگاه، در «غربة الغربیة» شیخِ سهروردی نیز موجود است. او شرقِ جغرافیایی را با مشرق حِکَمی پیوند زده است.
انسان در فضایِ حکمتِ نوری از شرقِ هستی به غربِ آن نیل کرده است و در غُربت آن گرفتار آمده. از این رو هبوط وی از نور به ظلمت و از قدس به ناسوت است. تا آنجا که در مغربزمین، ساکنان قیروان (شهری در تونس) وی را به زنجیرِ انانیّت و نحنانیّت کشیده و در دامِ خود انداخته است.
پ ن: این مسأله میتواند موضوعی قابلِ پژوهش در ریشهشناسیِ اندیشههای فردید باشد.
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
هدایت شده از مجله الکترونیکی اخوت
12.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌حجت الاسلام قنبریان
⭕️حر بن یزید (سنّی و عضو جبهه یزید) ره یافتهتر است یا عبدالله بن جعفر (شیعه عقیدتی و مناسکی)؟!
#جبهه_حسین_ع
#شیعه_سنی
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
💠 @okhowahmag
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
مسجود
📌حجت الاسلام قنبریان ⭕️حر بن یزید (سنّی و عضو جبهه یزید) ره یافتهتر است یا عبدالله بن جعفر (شیعه ع
نقدِ روشِ سنجشِ تاریخ
با تکیّه بر نقد سخنان جناب قنبریان
۱. اگرچه رعایت این نبایدها سخت است؛ اما نباید پیشانگاشتهای سیاسی و حزبی در تأویل، تفسیر و تحلیل ما از تاریخ تأثیر بگذارد. این نوع تفسیر/تحلیل کردن در روش _و نه در محتوا_ شباهت بسیاری به روشِ جریاناتِ کمونیستی اوّلِ انقلاب دارد؛ اگرچه با پوسته عدالت خواهی!
۲.روشِ سنجشِ گزارههایِ تاریخی نباید با روشِ سنجشِ دیگر گزارهها همانند؛ مسائل عقلی، اعتقادی، تحلیلی و سیاسی خلط شود. در تحلیل صحّت/عدمصحّت یک رویداد تاریخی باید از منهجِ اعتبار سنجیِ خاصّی، در علمِ رجال، حدیث، تاریخ و شُعب آن و.. استفاده شود، تا اطمینان به اعتبارِ آن گزارۀ تاریخی حاصل و احتمال وقوع آن پدیده تاریخی - به همان نحوِ گزارش شده یا به نحو کلّی- حاصل شود.
بعضی چون محتوایِ یک گزارش با نظامِ فکری خودشان[و نه الزاما کلّیتِ اسلام]، همسو است و توانایی جانمایی در آن سیستم را دارد، بدون در نظرگرفتنِ روشِ مُعتبره در اخبار، آنرا میپذیرند و پیرامون آن سخن میگویند.
بعضی دیگر نیز وقتی از لحاظ مسائل اعتقادی و کلامی در تبیینِ مسألهای به نتیجهای میرسند، فوراً اخبارِ مخالفِ با آن را به اسمِ مخالفت با عقل کنار میگذارند. حال عقل پُر از توهّمِ پیشینی، چگونه توان یافتِ وقوعِ یک رویداد را دارد؟!
۳.یک نکتۀ دیگر این است که مسائلِ اعتقادی ،و مسائل سیاسی مانند؛ عدالتخواهی و بسیاری از علوم پیرامون دین و غیر دین، در بستر یک فرایند و جریانِ تاریخی رُشد کردهاند. که من آنها را رُشدِ عُقلائی میدانم. چرا که دقّتها علمی و تعصّباتِ عُرفی سبب قبض و بسطِ یک اعتقاد میشود. از این رو تاریخِ وقوعِ یک واقعه رابطۀ مستقیم با وضعیّت/اتمسفر آن رویداد دارد. لذا در سنجشهای اعتقادی، باید تاریخِ شروعِ باورمندی یک اعتقاد در اذهان معتقدین را به عنوان یک اصل مهمّ در رد و اثباتِ یک اعتقاد نسبت به یک شخص، مدّ نظر داشت.
مسعودرحمانی
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
باری، هراکلیتوس از همان چیزی میگریخت که ما نیز امروز از آن گریزانایم: سر و صداها و ورّاجیهایِ دموکراتیکِ مردمِ اِفِسوس، سیاستبازیهایشان، آخرین خبرها از شاهنشاهی، وضعِ امروزِ بازار! زیرا ما فیلسوفان نیاز داریم که یک چیز بیش از هر چیز دیگر آسودهمان بگذارند، از هر چیزِ «امروزی»!
فریدریش نیچه
تبارشناسی اخلاق/۱۴۲
هدایت شده از مسجود
لعنِ بتان امت رسول آخرین(ص)
ناصر خسرو [با نام کامل ابومُعین ناصر بن خُسرو بن حارث قُبادیانی بَلخی]، از زمرۀ شاعران پارسیگو و دانشمندان ایرانی-بلخی در قرن ۴ و ۵ هجریقمری بود. او اگرچه از حجج اسماعیلیان در خطّۀ خراسان قدیم بود و به ترویج این مکتب باطنگرایانه میپرداخت، با این حال مواضع روشنی را در مخالفت با اعداء اهلبیت سلام الله علیهم اتخاذ کرده است.
ناصرخسرو در مجموعه قصائد خود شعری با محوریّت «بتپرسی و جهالت» دارد. ابیات آغازین اینگونهاند:
از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین
پر درد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین
[ چین را جنوب چین کنونی و ماچین را مرز غربی چین و هندوستان میگفتهاند]
باید همیت نا گه یک تاختن بر ایشان
تا زان سگان به شمشیر از دل برون کنی کین
هر شب ز درد و کینه تا روز برنیاید
خشک است پشت کامت تر است روی بالین
در ابیات میانی این قصیدۀ نسبتاً طولانی، درباره غاصبان فدک و ظالمان به حقّ حضرت زهرا مرضیّه اینچنین میگوید:
لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را ز اول بت نخستین
لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را
بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین
و سپس از مخاطب میپرسد، که بتان و بتپرستان چین بیشتر سزاور لعنتاند یا بتهای امت رسول اللّه؟!
پیش تواند حاضر اهل جفا و لعنت
لعنت چرا فرستی خیره به چین و ماچین؟!
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
.
جهان ز جنسِ اثرهای این و آن خالیست
به هرزه، وهم، مچینید کاین دکان خالیست
گرفته است حوادث، جهاتِ امکان را
ز عافیت چه زمین و چه آسمان خالیست
به رنگ چنبر دف در طلسمِ پیکرِ ما
به هرچه دست زنی منزلِ فغان خالیست
ز شُکرِ تیغِ تو، یا رب چهسان برون آید
دهان زخم اسیری که از زبان خالیست
اگرچه شوقِ تو لبریز حیرتم دارد
چو چشمِ آینه، آغوش من همان خالیست
ترشحی به مزاجِ سحاب فیض نماند
که آستین کریمان چو ناودان خالیست
به چشمِ زاهدِ خودبین چه توتیا و چه خاک
که از حقیقتِ بینش، چو سرمهدان خالیست
کدام جلوه که نگذشت زین بساط غرور
تو هم بتاز که میدانِ امتحان خالیست
فریبِ منصبِ گوهر مخور که همچو حُباب
هزار کیسه در این بحر بیکران خالیست
ز چاکِ دانهِٔ خرما، شد اینقدر معلوم
که از وفا دلِ سختِ شکرلبان خالیست
گهر ز یأس، کمر بر شکست موج نبَست
دلیکه پر شود از خود، ز دشمنان خالیست
به جیبِ تُست اگر خلوتی و انجمنیست
برون ز خویش کجا میروی؟ جهان خالیست
به همزبانی آن چشم سرمهسا، بیدل
چو میل سرمه، زبان من از بیان خالیست
#بیدل
صلّی اللّه علیک یا مولای یا صاحب الزّمان(عج)
پُر است این دشت از سامانِ نخجیرِ تمنّایَت
جنونْتازیکه صیدِ لاغر ما هم بهکار آید
به سازِ ما نباید بیش از این افسردگی بستن
خرامی، ناز هرگام تو مِضرابی به تار آید
به برقِ انتظارم میگدازد شوقِ دیداری
تحیُّر میدهم آب، ای خدا دیدن به بار آید
فلک هرچند در خاکِ عدمْ ریزَد غُبارم را
سَحَر گـل چیند از جیبم دمی کانْ شَهسوار آید
چمن تمهیدِ حیرتْ رفته بود از چشمِ مشتاقان
کُنون گُلچین چندین نرگسستان انتظار آید
شبْ آمد بر سرِ دوران، سیهْ شُد روزِ مهجوران
خداوندا کیْ آن خورشید غربت اختیار آید
#بیدل
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
موسسه نوآوری آینده روشن برگزار میکند:
اولین دوره مدرسه روایت اندیشه
با موضوع
💡"بررسی زمینه های انفکاک فکری انسان شرقی و غربی"
🔹️خوانش تاریخی
🔹️خوانش معاصرانه
🔹️و بررسی امتداد فکر انسان شرق و غرب عالم در فرهنگ سیاست و اقتصاد
📖سر فصل ها:
_خوانش ابن عربی
_خوانش سهروردی
_قرائت فردید و معارف
_قرائت داوری اردکانی
_قرائت فرهنگستان علوم اسلامی
_مردم شناسی شرق و غرب
_اندیشه سیاسی شرقی و غربی
_مبانی اقتصاد سیاسی شرق و غرب
_انقلاب اسلامی و مدرنیته
_مواجههی اندیشهی تعالی با اندیشهی ترقی
_نگاه امام خمینی(ره) در مقابل تمدن غرب بر اساس نظریه ولایت فقیه
📃با اعطای گواهی حضور در پایان دوره
🗓 زمان: یکشنبه و سه شنبه هر هفته طی ۱۲ جلسه از ۲۷ آبان ماه
⏰️ ۱۷/۳۰ الی ۱۹
📍مکان: خیابان ۱۶ آذر، باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
هزینه ثبت نام حضوری: ۳۵۰ هزارتومان
هزینه ثبت نام دانشجویان دانشگاه تهران با ۳۰٪ تخفیف: ۲۴۵ هزارتومان
هزینه ثبت نام مجازی: ۲۲۰ هزارتومان
ثبت نام مجازی
مهلت ثبث نام تا ۲۴ آبان ماه
از طریق لینک زیر
ثبت نام
اطلاعات بیشتر و دریافت کد تخفیف:
@Start_U_Tehran
09909045466
@aianderoshan_ut
مسجود
موسسه نوآوری آینده روشن برگزار میکند: اولین دوره مدرسه روایت اندیشه با موضوع 💡"بررسی زمینه های ا
ان شاء الله با دو موضوع؛ «خوانشِ سهروردی از تفکیک انسانِ شرقی و غربی با توجّه به رسالۀِ غربة الغربیّة» و « انقلاب اسلامی و مدرنیته» خدمت عزیزان دانشگاه تهران هستم.
https://www.instagram.com/reel/DCmS2vuNDD5/?igsh=bmdlcGE4eHNidWht
نقد این مطلب از دکتر ورزدارِ عزیز؛
۱. من کاری به جملۀِ نُخستین دکتر ورزدار؛ «در دنیا هیچْ چیزی خطرناکْتر از عرفانْ نیست.» ندارم. مسألۀِ من این است؛ مناطِ خطرناکْ بودنِ امرِ عرفانی، عدمِ امکانِ سَنجِش و یا عدمِ دستیابی به نظامِ اعتبارْسَنجی است. نکته در این است که؛ این حُكم بهخاطرِ وجودِ حیثیّتِ امرِ معنوی در درونِ عرفانْ است. لذا هر آنچه امرِ معنوی باشد امکان خطرناک بودن دارد.
امّا قرآن، سود و زیان امرِ معنوی را نه به نفسِ امرِ معنوی، بلکه به فاعلِ مُواجِهْ با آن نسبت میدهد؛ «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا»
۲. اگر فرضْ شود؛ سود و زیان (خطرناکی) یک امرِ معنوی -نه به خود آن- بلکه به فاعلِ انجامْدهندۀِ یا بهطورِ دقیقْتر به فاعلِ مُواجِهْ آن بستگی دارد. آیا میتوان معنویّت و عرفان را در نظامِ منطقیِ صدق و کذب، سنجید؟!
آیا اساساً قائلانِ به معنویّت، مُعتقِد به امکان استفاده از منطق در سنجشِ معنویّت هستند؟! و آیا منطق امکانِ سنجش یک امرِ معنوی را دارد؟!
۳. ابنْعربی در باب تجلیّات مینویسد؛
«با نورِ خُورشید، فردِ سرد مزاج از حرارت لذّت میبرد، در حالی که فردِ گرمْ مزاج از حرارت خورشید آزُرده میشود، نور ذاتاً یکی است؛ اما یکی از دو نفر از چیزی که دیگری لذت میبرد آزُرده میشود. اگر اثر فقط مربوط به نور میبود؛ بایستی نتیجه یکسان میشد. پس خورشید با تمامِ قوت عطا میکند؛ در حالی که قابل یک بخش از آن را دریافت میکند.
در این نوشتار لذّت و آزُردگی وصفِ حالتِ شخص بیان شده است. گویی امر معنوی فقط خورشید نیست، بلکه مُواجِهۀِ فرد با خورشید است.
۴. اگر پایِ فرد به تجلّی که نوعی یافت/ساختِ معرفت است، گشوده شد؛ داستانِ معرفتشناسیِ معنویّات تغییر میکند.
با گُشوده شُدنِ پایِ فرد و سپس تجربۀِ زیستۀِ آن به معرفتشناسی، معرفت از بُعد عمومی به نگرشِ فردی تغییر میکند. یعنی معرفت و شناخت امریْ فردیْ میگردد. حال امّا منطق و روشهایِ اعتبارسنجی با عمومیْسازیِ حقیقت شکل میگیرند. به گفتارِ نیچه هیچ علمی به اندازۀِ منطق خواستار دِمُوکراسیسون حقیقت نیست. و این دقیقاً مخالفِ مشیِ اهلِ عرفان در نسبت دادنِ معرفت به فرد است.
مسعودرحمانی
🔸️موسسه نوآوری آینده روشن برگزار میکند:
🔹️سلسه نشست های روایت اندیشه
(جلسه اول)
با موضوع:
"جدال نور و ظلمت"
(تعریف سهروردی از شرق نورانی و غرب ظلمانی)
مدرس:
حجت الاسلام مسعود رحمانی
زمان: چهارشنبه ۲۱ آذر
⏰️ از ساعت ۱۶/۳۰
📍مکان: خیابان قدس، خیابان اسلامی ندوشن، ساختمان شاهد، پلاک ۱۷ واحد ۲(باشگاه نوآوری آینده روشن)
لینک ثبت نام رایگان:
https://survey.porsline.ir/s/R3pJIHwe
@aianderoshan_ut
در این نشست به لُطفِ الهی به وارسیِ مفاهیمِ بُنیادینِ شرق و غرب در متافیزیکِ نوری پرداخته و گریزهایی به مسألهیِ سلوکْانگاریِ امرِ سیاسی در فکر شیخِ سهروردی زده شد.