💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_222 صدايش را در راهرو شنيدم كه با پرستار شيفت صحبت ميكرد چه قدر استرس و پري
پرستار سريع خودش را به اتاق رساند با آذر سعى كردند آرامم كنند چشمش كه به گزارش افتاد آن را برداشت و با دقت خواند _ اوه شوهرت دكتره دختر؟ چه نسخه و گزارش كاملى چرا زودتر نگفتى قرص خاص مصرف ميكنى؟! شوهرم ؟! شوهرم هميشه فقط طبيب من است !! كجا رفت ؟! ديگر نداشتممش؟ چه قدر دلم يك خداحافظى عميق با دنيا ميخواست!!! ولى افسوس كه بيهوشى هايم موقت بود... هنوز در بيمارستان بودم مردى در اتاق نگران قدم ميزد !!معين است؟ برگشت؟ نه قد معين من بلند تر است ۴ شانه تر است !! اينقدر غرق نداشتن معين شده ام كه اندام برادرم را نميشناسم بر ميگردد چشم هايش متورم و سرخ است بينى اش هم كمى سرخ شده است توقع دارم در آغوشم بكشد و دردم را التيام بخشد اما به گفتن يك خوبى؟ اكتفا ميكند؟ بازهم فقط نگران مرد رفته ام هستم _ معين لبخند تلخى ميزند _ من جاى تو بودم ديگه بهش فكر نميكردم تموم شد ، تمومش كردى يلدا با شنيدن صداى آذر متوجه حضورش ميشوم كه در كنار تختم نشسته است _ خُبه خُبه به درك كه تموم شد مرتيكه غد !! ،،،عماد روى آقايش حساس است،، _ آذر يك كلمه ديگه بگى ميندازمت بيرون ، نابودش كردين بس نبود ؟ باز گريه باز ناله، اما فايده دارد؟ عماد نزديكم ميشود _ وقتى برگشت شركت بدون اينكه بدونم چى شده فهميدم اين مرد ديگه كمرش صاف نميشه ريز ريز زدى بهش تا به اينجا رسونديش ولى وقتى عكس تفريحاتتو واسش فرستادن اونجا واسه اولين بار ديدم كه آقام بغض كرد تو مرگ باباش تو خيانت ژاله هيچ وقت بغض و خورد شدنشو نديده بودم نه واسه اينكه بچه اشو با عياشى و تفريح كشتى ، ميدونى چى گفت؟ گفت حتى واسه آخرين بارم بهم دروغ گفت عماد!! گفت بهش گفتى تو خيابون زمين خوردى !!! گفت دم آخر موقع رفتنم هم دروغ گفت ،،، (من طعمه انتقام شده بودم ؟! روان گردان !! عكس! خبر دادن به معين!!! ) جيغ زدم _ اردلان كجاست آذر؟ آذر هراسان شد _ حال تو رو كه ديد حالش بد شد رفتاستراحت كنه.. _ همه چى زير سر اونه عماد باور كن همه چى زير سر اونه عماد سر تاسف تكان داد _ كافيه يلدا، ديگه هيچى نگو هيچ كس نميتونه تو رو به زور به تفريح ببره چند هفته است كه با ميل و اراده خودت شروع به نابودى زندگيت كردى ،حالا لذت ببر از ز ندگى كه خودت انتخاب كردى!!! چرا كسى دلش به حال مادرى كه تازه فرزند از دست داده بود نميسوخت؟ من هم زمان عزيزان زندگى ام را باخته بودم برادرم تو ديگر سرزنش نكن!!! _ عماد بس كن من به اندازه كافى درد دارم اصلا واسه چى اومدى ؟ برو برو تو هم برو.. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ادامه دارد...