خبر آمد که امام گُل ما خرسند است هشتمین شمس ولایت به‌لبش لبخند است «طَلَعُ البَدر عَلینا» به لبش زمزمه بود غرق سیمای فروزنده‌ی این فرزند است   چشم بد دور شود تا که از این غنچه‌ی نور دست رضوان گلستان جنان اسپند است   ز آسمان هر ملکی سوی زمین آمده است گل به خاک قدم اطهر او افکند است صدف بحر امامت گهری آورده که به‌چشم همگان گوهر بی‌مانند است جود یک فیض از این چشمه‌ی فیّاض بود نور این مهر جهانتاب خدا  پیوند است علم و حلم و شرف و فضل و مروّت ز ازل تا ابد بر در بیت الشرفش پابند است منزلت یافته از همّت او صبر و امید عشق با او ز ازل همدم و خویشاوند است راه نورانی او هست همان راه بهشت هرکسی پیرو او گشت سعادتمند است حُرمت اوست که حاجت ز خدا می گیرم نام او محضر حق، پاکترین سوگند است تلخ کامی جهان رفت «وفایی» از یاد نام شیرین جواد است که بِه از قند است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein