#اگر_تو_به_جای_من_بودی
#قسمت_اول
سلام به خواننده؛
امروز قرار است سرنوشت خودم را رقم بزنم.
این دهمین روزی است که تنهای تنها شده ام. یادم نمی آید کی شام خورده ام؛
فقط می دانم دیروز کتک سیری از مرد بریان فروش خوردم. گرسنه و بی پول بودم، خواستم یک ران مرغ کش بروم که لو رفتم؛ سیلی و لگد آن مرد بجای ناهار سیرم کرد.
اگر پدر و مادرم زنده بودند شاید این طوری نمی شدم.
منی که برای خودم برو بیایی داشتم حالا شده ام یک اشغال جمع کن دزد.
روز ها ولگردی می کنم و زباله جمع می کنم. شبها هم اگر موقعیتش پیش آید دزدی می کنم؛
دیگر از این زندگی خسته شده ام.
همه اش تقصیر آن تصادف مزخرف بود؛ پدر و مادرم مُردند. منم بدبخت شدم.
اما امروز قرار است سرنوشتم را رقم بزنم؛
ساعت ۵:۴۵ دقیقه است. تا یک ربع دیگر من هم به جمع پدر و مادرم ملحق می شوم.
این نامه را نوشتم برای افرادی که نگویند این بچه مریض بود و خودکشی کرد؛ بلکه این فشار زندگی بود که خفه اش کرد.
حالا اگر تو جای من بودی چه می کردی؟
تمام. الیاس نادری ۱۵ ساله.
راس ساعت ۷ صبح جسد نوجوانی بد بو را روی برانکارد خوابانده بودند. پزشک علت فوت را خفگی بر اثر طناب، اعلام کرد.
ادامه دارد...
✍ محمد مهدی پیری
✏️
@medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc