باسمه تعالی
تاریخ تحلیلی اسلام (قسمت ۱۳۶)
خرابی خانه کعبه
چون کار مدینه به پایان رسید، مسلم روانه مکه شد تا پسر زبیر را نیز از پای درآورد. لکن در بین راه مُرد و حَصین بن نَمیر یکی از سرداران او فرماندهی سپاه را به عهده گرفت. حصین مکه را محاصره کرد. در این محاصره آتش در خانه کعبه افتاد. علت این آتش سوزی را گوناگون نوشتهاند، در حالی که مکه در محاصره به سر میبرد خبر مرگ یزید بدان شهر رسید. فرمانده شام که نمیدانست برای چه کسی باید بجنگد، به پسر زبیر خبر داد که بیعت او را میپذیرد اما باید همراه او از مکه به شام برود. گویا میخواست بدین حیلت عبدالله را به دمشق بکشاند. اگر حکومت او پایدار ماند چه بهتر وگرنه در آنجا با کمک مردم شام کار او را پایان دهد. عبدالله شاید بدین دلیل که نمیخواست مرکز خلافت در شام بماند این دعوت را نپذیرفت و لشکر حصین با امویان مدینه به شام بازگشتند.
یزید در ربیع الاول سال شصت و چهارم هجری در سن ۳۸ سالگی درگذشت. در حکومت وی سلم بن زیاد تا سمرقند و خجند پیش رفت و در مغرب دامنه فتوحات مسلمانان ادامه یافت.
پس از مرگ یزید، شامیان با پسر او معاویه بیعت کردند. حکومت معاویه ۴۰ روز بیشتر طول نکشید، چه او گوشهگیری را بر خلافت ترجیح میداد. وی در خطبهای کردار معاویه و پدرش یزید را نکوهش کرد و گریست، سپس گفت: هر که را میخواهید برای خود انتخاب کنید. پس از این خطبه به خانه رفت و روی از مردم نهان کرد و در همان سال مرد و یا او را زهر دادند.
با مرگ یزید از نو شورش در سراسر عربستان برخاست. چنانکه در فصل گذشته دیدیم، به هنگام مرگ معاویه دمشق آرام و حجاز نگران اوضاع بود. تنها عراق علیه یزید قیام کرد. اما پس از مرگ یزید آرامش شام و حجاز نیز به هم خورد. ناخرسندان هر سه ایالت سر برداشتند. هر ایالت برای خود خواستی داشت و گاه هر دسته از شورشیان در نهان چیزی میخواست که آشکارا نمیگفت. اکنون پس از بررسی وضع حجاز و شام باید بار دیگر به سر وقت عراق برویم.
پشیمانان عراق
چنانکه دیدیم عراقیان پس از آنکه در حکومت اسلامی برای سومین بار ضرب شست شامیان را چشیدند و پیروزی آنان را بر خود دیدند، و در شکست اخیر ننگ کشتن خاندان پیغمبر(ص) را نیز بر آن افزودند از آنچه کردند پشیمان شدند. خواندن حسین علیه السلام با چنان شور و اصرار و پذیرفتن نایب وی با چنان گرمی و هیجان و رها کردن وی در چنگ دشمن با چنان ناجوانمردی و نامردمی و از همه مهمتر زبونی عراق در مقابل شام خاطر احساساتی مردم این سرزمین را آسوده نمیگذاشت. مردم کوفه همین که شنیدند یزید مُرده و میتوانند نفسی بکشند از نو دست به کار شدند. گروهی از آنان که خود امام را خوانده بودند و او را در چنگ دشمن رها کرده بودند، میدانستند با این کار گناهی بزرگ مرتکب شدند اما این گناه را چگونه باید شست؟...
ادامه دارد...
#کتاب_بخوانیم 📚
@mesbah_313_ir