دوران امر بین تمسک به عام یا استصحاب حکم مخصص -7
(از دیدگاه آیتالله العظمی شبیری زنجانی)
****
محققین محترم میتوانند از طریق لینکهای زیر به بخشهای پیشین این مقاله دسترسی داشته باشند:
1️⃣
https://t.me/mfeqhi/309
2️⃣
https://t.me/mfeqhi/320
3️⃣
https://t.me/mfeqhi/328
4️⃣
https://t.me/mfeqhi/343
5️⃣
https://t.me/mfeqhi/348
6️⃣
https://t.me/mfeqhi/350
👈 توجه:
▪️همچنین دسترسی به بخشهای فوق از طریق هشتگ
#دوران_امر امکان پذیر است.
****
ادامه بحث:👇👇👇
🔸 7. تهافت بین سخنان مرحوم شیخ در رسائل
بین سخنان مرحوم شیخ در کتاب «رسائل» تهافت وجود دارد؛ وی در بحث اعتبار بقای موضوع برای استصحاب میگوید: «معیار در تشخیص موضوع، عرف است، نه عقل یا لسان دلیل»؛ ولی در استصحاب حکم خاص چنین میگوید: «معیار برای تشخیص اینکه زمان به صورت ظرف اخذ شده است یا قید، لسان دلیل است».
🔹 پاسخ
مرحوم داماد در پاسخ از این اشکال میگوید: بین احکامی که روی ماهیت رفته با احکامی که روی موجود خارجی رفته، فرق وجود دارد. توضیح بیشتر اینکه اگر حكم روي عناويني رفته كه اين عناوين منطبق به موجود خارجي است، قهراً به وسيله انطباق اين عنوان، آن حكم به وجود خارجي هم حمل ميشود؛ مثل نجاست كه روي عنوان متغيّر رفته و متغيّر، منطبق به آب خارجي است و قهراً نجاست روي اين آب خارجي میرود و معروض اين آب خارجي ميشود. اگر پس از زوال تغيّر شک كرديم كه آيا نجاستش باقي است يا نه، اینجا تشخیص بقای موضوع با عرف است و به همین جهت استصحاب جاري ميكنيم؛ چون آن عنوان مأخوذ با خارج اتحاد دارد و روي ماهيت غير موجود در خارج هم نرفته است تا بگوييم اتحادي نيست. آنجا ميتوان استصحاب را جاري کرد. ولی جايي كه حكم روي ماهيت رفته است (مثل احكام تكليفيه كه روي ماهيات ميرود نه روي موجود خارجي؛ چون موجود خارجي مسقط حكم تكليفي است و نميتوان حكم را روي موجود خارجي برد و گفت اين موجود خارجي واجب است) در این صورت این شرع است که موضوع را تعیین میکند. اینکه موضوع چه قيدي دارد، مثلاً موضوع، نماز است يا نماز با طهارت، این را شرع تعيين میكند.
▪️ اشکال
سخن مرحوم داماد در جای خودش صحیح است؛ ولی در صورت اتحاد ثبوتی، اختلاف تعبیر در مقام اثبات مانع جریان استصحاب نمیشود. توضیح آنکه اگر قيدی ثابت بود و نفهیمدیم قيد است برای موضوع يا ظرف براي حكم، مثلاً «صلاة الجمعة واجبة» و «الصلاة يوم الجمعة واجبة»، در هر دو، نماز تضيق پيدا ميكند، يک مرتبه خود موضوع تضيق پيدا کرده و يک مرتبه حكمش، در این صورت كه «في يوم الجمعه» جنبه ظرفيت يا قيديت براي موضوع دارد؛ چون مقام ثبوتش هيچ فرق ندارد، نميتوان در مقام اثبات فرق گذاشت که در يكي، استصحاب جاري شود و در يكي جاري نشود.
اگر اين گونه بود كه نميدانستيم نماز، موضوع است يا نماز روز جمعه؛ یعنی نمیدانستیم نماز جمعه، واجب شده يا نماز در روز جمعه، در این صورت، تعیین موضوع با شرع است؛ اگر شرع، موضوع را محدود نكرد ميگوييم هر فردش كافي است؛ چون ثبوتش تفاوت ميكند؛ اين گونه نيست كه با اختلاف تعبير يک نحوه ثبوت داشته باشد. ولي اگر جايي مقام ثبوتش يكي است، چه بگويند «صلاة الجمعة واجبة» و چه بگوييد «الصلاة في يوم الجمعة واجبة»، هر دو مقام ثبوت، يک معناي واحد دارد و حكم تفاوت نميكند. در اينجا ما چه بگوييم «اكرام زيد في جميع الازمنة واجبة» يا «اكرام زيد واجب في جميع الازمنه»، هيچكدام مقام ثبوتشان فرق نميكند، همچنين در مقام ثبوتش زمان را متقطع فرض كنيم يا متقطع فرض نكنيم، اينها فرق نميكند.
👈 بنابراین، تفاصيل مزبور ناتمام است.
📌 ادامه دارد...
#آثار_پژوهشی
#دوران_امر
—
◀️ متن کامل مقاله و ارسال نظرات در:
yon.ir/mfeqhi54
—
👉
@mfeqhi