eitaa logo
مرکز فقهی امام محمدباقر علیه‌السلام
537 دنبال‌کننده
436 عکس
52 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بررسی دیدگاه مرحوم داماد در باب مقدّمات مفوّته 🔸در باب مقدمات مفوّته مرحوم آقاى داماد مانند مرحوم شیخ از طریق فعلی بودن اراده، وجوب مقدمات مفوته را تصویر می‌کند؛ ولی دلیل وی بر این مطلب غیر از دلیل مرحوم شیخ است. او معتقد است اگر خطابات شرعی مقدم بر زمان عمل وارد شود، کاشف از این است که مولا می‌خواهد آن فعل در زمان خود حتماً انجام گرفته و فوت نشود؛ چرا که آن فعل، بر مقدماتى متوقف است که می‌بایست پیش از آن انجام شود و احتمال دارد که مکلف در آن زمانی که باید مقدمات را انجام دهد، غافل يا نائم باشد؛ اما همين‌ که جلوتر به او خطاب تکليفى می‌شود، دليلی است بر اینکه علاقه مولا به اين عمل، علاوه بر شوق به مرحله‌ای رسیده است که آن را از عبد طلب کرده و از او مى‌خواهد این عمل در ظرف خود فوت نشود. ✅به سخن ديگر، وقتی مولا از عبد می‌خواهد عملی را انجام دهد گاه قدرت عبد، در خطاب مولا اخذ شده است؛ در این صورت، سعه، ضيق و کيفيت این قدرت شرعى، به چگونگی جعل بستگى دارد؛ يعنى ممکن است خصوص شخص قادر حين‌ العمل مکلف باشد که در این صورت، انجام مقدمات مفوته لازم نیست؛ زیرا پیش از زمان عمل، خطاب و تکلیفی وجود ندارد و در زمان عمل نیز قدرت بر انجام مقدمات وجود ندارد. هم‌چنین ممکن است قدرت آناًما از زمان خطاب تا زمان عمل برای تکليف کافى باشد؛ در این صورت، انجام مقدمات مفوته لازم است؛ زیرا در این صورت پیش از زمان عمل، خطاب و تکلیف وجود دارد، ازاین‌رو انجام مقدمات مفوته لازم می‌باشد. اما گاهی قدرت در خطاب مولا اخذ نشده و عقلی است؛ برای نمونه، مولا به طور مطلق به عبد بفرماید: «فردا از مهمان‌ها پذيرايى کن»؛ در این صورت اگر پذيرايى مقدماتى داشته باشد، می‌بایست عبد آن را پیش‌تر فراهم کند؛ اگر عبد مهیا نکرد و در وقت مهمانی از پذيرایى عاجز شد، در مقابل مولا عذری نخواهد داشت و مولا مى‌تواند بگوید علت خطاب پیش از موعد، برای فراهم کردن مقدمات بوده است. پس در چنين مواردى اراده مولى به ذى‌المقدمه، فعلى است و الزام به ذى‌المقدمه به طور ارتکازی الزام به مقدمات نیز هست. در نتیجه، هر چند ظاهر ادبى خطاب اين است که اصل وجوب، معلق و مشروط است؛ اما تقديم خطاب از ظرف عمل، کاشف از آن است که اراده طلبيه مولا در لوح واقع، نسبت به ذى‌المقدمه و مقدمه فعلى بوده و متعلق طلب، معلق و مشروط است. پس در حقیقت همه واجبات مشروط به واجبات معلق باز مى‌گردند. 👈اشکال به این کلام و پاسخ آن را در مقاله «مقدمات مفوته از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه)» به قلم حجج اسلام اصغری، مهاجری و سنایی در اینجا بخوانید: 👉http://bit.ly/mfeqhi157 —— ✳️کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام @mfeqhi
🔰علت و حکمت از دیدگاه آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی(دام ظلّه) نویسندگان: آقایان اصغری، مهاجری، سنایی 🔹فقیهان در فرآیند استنباط احکام، گاه به ملاکهایی که در روایات برای احکام شرعی ذکر شده، استدلال می‌کنند و آنها را «مخصص» و یا «معمم» احکام می‌د‌انند. گاهی نیز می‌گويند ملاکی که در روایت به صورت تعلیل ذکر شده، «علت» نیست بلکه «حکمت» است و نمی‌توان برای تخصیص و یا تعمیم حکم شرعی به آن استدلال کرد. 🔸استفاده از علت و حکمت در علم «فقه» بسیار گسترده است؛ اما در علم «اصول»، برای شرایط تمسک، مقدار دلالت، راه تشخیص و نیز فرق بین این دو، بابی وجود ندارد. ✨مقاله پیش‌رو، به شرح مسائل مربوط به «علت» و «حکمت» پرداخته و از این رهگذر ثابت می‌کند که از آنجایی که در اکثر علل شرعی جنبه سلبی و ایجابی قابل عرضه به مخاطب نیست در اکثر موارد نمی توان قائل به تعمیم و یا تخصیص شد. 👈متن کامل مقاله را در اینجا بخوانید: ✅http://bit.ly/mfeqhi172 —- 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابراهیم بن عبد الحمید الاسدی 🔸شیخ طوسی در کتاب رجال خود به واقفی بودن ابراهیم بن عبد الحمید حکم کرده و در فهرست ابراهیم بن عبد الحمید را ثقة دانسته است؛ با توجه به این توثیق، واقفی بودن او ضرری به اعتبار روایاتش نمی‌رساند؛ اگر چه با توجه به حضور او، صحیحه بودن روایت با اشکال مواجه می‌گردد. اما مطلب به اینجا ختم نمی‌شود. در رجال کشی، از قول فضل بن شاذان در مورد ابراهیم بن عبد الحمید تعبیر به «صالح» شده است؛ در حالی که نسبت به کسی که واقفی باشد تعبیر صالح به کار نمی‌رود. از سوی دیگر، نجاشی نیز که کتاب خود را بعد از مرحوم شیخ نوشته و ناظر به آن بوده، اشاره‌ای به وقف ابراهیم بن عبد الحمید نکرده است. 🔹با توجه به این دو نکته، میتوان گفت که ابراهیم بن عبد الحمید از کسانی است که از واقفی بودن برگشته و امامی به شمار می‌آمده است. چه اینکه در کلام شیخ، نسبت به کسانی که از وقف توبه کرده‌اند نیز تعبیر واقفی به کار رفته است. در نتیجه ابراهیم بن عبد الحمید ثقه و امامی محسوب می‌گردد و حضور او در سند روایت، خللی در صحیحه بودن آن ایجاد نمی‌نماید. 👈علاوه بر این، حتی اگر به طور مطلق حکم به امامی بودن ابراهیم بن عبد الحمید نکنیم، مطلبی در مورد واقفیه وجود دارد که راه را برای تصحیح روایات ابراهیم باز می‌نماید. توضیح آنکه، واقفیه، مخصوصا واقفیه نخستین، به منزله ناصبی و دشمنان اهل بیت تلقی می‌شده‌اند و از این رو، محل رجوع اصحاب نبوده‌اند. لذا نقل اصحاب ائمه از افرادی که به آنها نسبت وقف داده شده است، یا قبل از وقف بوده و یا بعد از توبه از وقف. 🔸با توجه به این نکته، روایاتی از ابراهیم بن عبدالحمید که توسط افرادی همچون ابن ابی عمیر نقل شده است، مربوط به دوران استقامت او خواهد بود و از آنجا که معیارِ صحیحه بودن روایت، امامی بودن راوی در زمان تحمل روایت توسط شاگرد اوست و امامی بودن در زمان اداء روایت توسط شاگرد، اهمیت ندارد، لذا عمده روایات ابراهیم بن عبد الحمید صحیحه خواهند بود؛ چرا که عمده روایات او توسط امامیه نقل شده است. ✅تذنیب: مراد از عیسی در مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید یکی از مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید، عیسی بن ابی منصور شلقان است که در رجال کشی چند مورد از روایت‌های ابراهیم بن عبد الحمید از او نقل شده است؛ در قرب الأسناد مرحوم حمیری هم از ابراهیم بن عبد الحمید از حضرت صادق علیه السلام نقل می‏کند که حضرت فرمود «مَن أرادَ أن یَنظُرَ إِلَی خِیَارٍ فِی الدُّنْیَا و خیار فِی الجَنةِ فَلیَنظر إِلَی هَذَا الشَّیْخِ» و می‏گوید که مراد از «هَذَا الشَّیْخِ»، «عِیسَی بْنَ أَبِی مَنْصُورٍ شلقان» است. لذا ابراهیم بن عبد الحمید با عیسی بن ابی منصور حشر و نشر داشته است و بر این اساس، در روایت تهذیب که می‌فرماید «إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عِیسَی»، مراد از «عیسی»، «عیسی بن أبی منصور شلقان» است. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2RRwkpA ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابراهیم بن محمد الهمدانی ابراهیم بن محمد الهمدانی جدّ عیسی بن عبداللَّه قمی و از معاشرین علی بن مهزیار است. در مورد ضبط «الهمدانی» باید توجه کرد که در اینجا «الهَمَدانی» به فتح میم صحیح است چرا که ابراهیم بن محمد اهل همدان از شهرهای ایران است و «الهَمْدانی» به سکون میم، مربوط به قبیله معروفی از قبائل یمنی است که بسیاری از محدثان کوفه از این قبیله بوده اند. شهید ثانی در نسخه ای که تصحیح نموده و با نسخه شیخ مقابله کرده است نیز بر روی میم فتحه گذاشته است. علاوه بر این، در نسخه های قدیم، «الهمدانی» را با «ذال» معجمة نوشته اند که این نیز قرینه بر مفتوح بودن میم است چرا که بر اساس قانون فرس قدیم، در صورتی «دال» در کتابت یا نوشتار تبدیل به «ذال» می شود که ما قبل آن، حرف علّه یا حرف متحرک باشد. 🔸بررسی وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی در مورد ابراهیم بن محمد، توثیقی در کتب رجالی وجود ندارد، جز روایتی که کشی نقل می کند که بر اساس آن ابراهیم بن محمد الهمدانی ثقه دانسته شده است: «محمد بن مسعود قال حدثنی علی بن محمد قال حدثنی محمد بن أحمد عن محمد بن عیسی عن أبی محمد الرازی قال کنت أنا و أحمد بن أبی عبد الله البرقی بالعسکر فورد علینا رسول من الرجل فقال لنا الغائب العلیل ثقة و أیوب بن نوح وإبراهیم بن محمد الهمدانی و أحمد بن حمزة و أحمد بن إسحاق ثقات جمیعا». اما این نقل قابل اعتماد نیست چرا که سند این روایت ضعیف است و علی بن محمد بن فیروزان القمی شناخته شده نیست؛ بنابراین برای اثبات وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باید مسیرهای دیگری را پی گرفت که در ادامه به آنها پرداخته ایم: 🔹۱ و ۲. اکثار اجلاء و کثرت نقل اجلاء اجلای زیادی از ابراهیم بن محمد الهمدانی نقل حدیث کرده اند که همگی از بزرگان و از شخصیت های مهم حدیثی هستند؛ از قبیل احمد بن محمد بن عیسی، علی بن مهزیار، محمد بن عیسی العبیدی و یعقوب بن یزید که نه تنها از ابراهیم بن محمد اخذ حدیث کرده اند بلکه این کار را در دفعات متعدد انجام داده اند. این کثرت از ناحیه تعداد روات و تعداد نقل ها علامت اعتماد اجلاء به وی بوده و نشان دهنده وثاقت ابراهیم بن محمد است. 🔸۳. وکالت ناحیة مقدسة مطلب دیگری که وثاقت ابراهیم بن محمد را به دنبال می آورد، وکالت او از ائمه: است چه اینکه او وکیل حضرت هادی(علیه السلام) در همدان بوده است. بنا بر تحقیق، وکالت اماره بر وثاقت است و اگر کسی در نقل قول مورد اعتماد نباشد، به حسب متعارف در کارهای مالی متعدد و مختلف مورد اعتماد قرار نمی گیرد؛ این مطلب خیلی بعید است که شخصی استثناءاً در باب امور مالی وثاقت قول داشته باشد و در امور دیگر وثاقت نداشته باشد؛ بنابراین، با توجه به وکالت محمد بن ابراهیم از حضرت هادی(علیه السلام)، می توان به وثاقت وی حکم نمود. 🔹۴. فتوای الزامی شیخ صدوق بنا بر تحقیق، در صورتی که شیخ صدوق یا شیخ کلینی با استناد به یک روایت، به حکمی الزامی فتوا دهند، می توان اعتماد آنها به سند روایت و در نتیجه، وثاقت رواة را نتیجه گرفت. در مورد ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز مکاتبه ای وجود دارد که متضمن حکمی الزامی است و شیخ صدوق آن را در فقیه نقل کرده است؛ بنا بر فرمایش خود صدوق، در کتاب فقیه، تنها روایاتی نقل شده است که مورد فتوای ایشان است، بنابراین، از آنجا که در این مسأله روایتی با مضمون مشابه نقل نشده که مستمسک فتوای صدوق باشد، می توان اعتماد صدوق به این روایت و به تبع آن اعتبار سند را نتیجه گرفت. بر این اساس، وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز ثابت می گردد. 🔸۵. تشرف مکرر به حج یکی از مواردی که می تواند مؤید وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باشد، تشرف مکرر او به حج است؛ چه اینکه طبق نقل، وی چهل مرتبه حج به جا آورده است. با توجه به مشکلاتی که به جا آوردن حج در زمان گذشته داشته، تا جایی که شخص از جانش می گذشته و به حج می رفته است، می توان نتیجه گرفت که تشرف مکرر ابراهیم بن محمد به حج با آن شرائط خاص، نشان گر تقوی و عشق و علاقه ی خاصی بوده که او را به این سفر می کشانده است و این می تواند اشعار به وثاقت وی داشته باشد. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2tVwPY4 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابو جعفر مردعه در کتب حدیثی ما، عنوان ابو جعفر مردعة تنها در یک سند به چشم می‌خورد و آن سند روایتی است که در «من لایحضره الفقیه» آمده است: «رَوَی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مِرْدَعَة قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ...». 🔹ضبط عنوان راوی مرحوم مجلسی اول در «روضة المتقین» طبق نسخه دیگری «بمردعه» هم نقل کرده است و می‏‌گوید این عنوان تصحیف شده است. این احتمال هم وجود دارد که اصل تعبیر، «ببزرعه» باشد؛ بزرعه شهر مهمی بوده است و معنا این می‏‌شود که صفوان از ابی جعفر در بزرعه روایت را شنیده است؛ اما چون بزرعه از بلاد آذربایجان است، بعید است که صفوان به آنجا رفته باشد و چنین چیزی در شرح حال او نقل نشده است. 🔸در عده‏‌ای از کتب مانند «وافی» ، «وسائل الشیعة» ، «کفایه» سبزواری ، «حدائق» و «جواهر» اصلاً تعبیر «مردعه» یا «بمردعة» وجود ندارد و در بعضی هم خود مؤلف ابی جعفر را به احول که مومن طاق است، تفسیر نموده است. ✳️وثاقت راوی با توجه به اینکه، راوی ابو جعفر مردعة، صفوان بن یحیی است، حتی اگر نتوانیم او را بشناسیم، بنابر مختار در مورد مشایخ ثلاث، چون صفوان از او نقل حدیث نموده است، حکم به اعتبارش می‏‌شود. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2RMVJS8 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العباس؛ مجهولٌ 💠علامه مجلسی در جلد دهم بحار، صفحه ۲۴۹، بابی را با عنوان «ماوصل الینا من اخبار علی بن جعفر عن اخیه موسی ‏علیه السلام بغیر روایة الحمیری...» گشوده و با این سند احادیثی را نقل می‏کند: «أخبرنا احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العبّاس قال حدّثنا ابوجعفر بن یزید بن النضر الخراسانی من کتابه فی جمادی الآخرة سنة احدی و ثمانین و مائتین قال حدّثنا علی بن الحسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب عن علی بن جعفر بن محمد عن اخیه موسی بن جعفر قال سألتُ ابی جعفر بن محمد عن رجل...». 👈هیچ یک از افراد واقع در این سند توثیق نشده‏اند، بلکه به جز «علی بن الحسن» که علی عسگری است و در کتاب انساب ذکر شده است، نام سایر افراد این سلسله در هیچ جای دیگری دیده نشده است. گوینده یعنی «احمد بن موسی بن جعفر بن ابی العباس» هم ناشناس و مجهول است و در نتیجه، این نسخه‌ای است که مجهولی آن را از مجهولی دیگر نقل کرده است. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/3cZOS0b ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅صحیح و اعمّ از دیدگاه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی 🔆تمایز بحث صحیح و اعمّ از بحث حقیقت شرعیّه ابتدا باید به این نکته توجّه شود که در کلام برخی از علماء بین بحث صحیح و اعمّ و بحث حقیقت شرعیّه خلط شده است؛ مثلاً در بحث معنای عقد یا مصادیق آن مثل بیع و نکاح، مرحوم شهید اوّل و شهید ثانی، قائل به حقیقت شرعیّه شده‌اند و از این رو، وضع الفاظ در عبادات و معاملات را برای معنای صحیح دانسته‌اند. در مقابل، صاحب جواهر منکر حقیقت شرعیّه شده و وضع الفاظ را برای اعمّ دانسته است. در حالی که این دو بحث متفرع بر یکدیگر نیستند؛ زیرا یک بحث این است که آیا شارع مقدّس در این مباحث، لغت جدیدی وضع کرده است یا اینکه الفاظ را در همان معنای عرفی خود استعمال کرده است. بحث دیگر این است که موضوعٌ له الفاظ بنا بر قول به حقیقت شرعیّه یا لغویّه، اعمّ از صحیح و فاسد آن می‌باشد یا خصوص قسم صحیح می‌باشد، هر چند که ممکن است شرع با عرف در تعیین مصادیق صحیح اختلاف داشته باشد؛ چنانکه عرف‌های مختلف نیز ممکن است در مصادیق با هم اختلاف نظر داشته باشند؛ بنابراین، اگر در این بحث کسی قائل به وضع الفاظ برای صحیح شود، باید مشخص کند که آیا مراد، معنای شرعی صحیح است یا معنای عرفی و لغوی صحیح. متن کامل این نوشتار را اینجا بخوانید: https://bit.ly/3fZlr0q ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابو همام 💠یکی از کُنای مشترک در روایات «ابو همام» مشترک بین دو نفر است که یک طرف این اشتراک «اسماعیل بن همام» است که مرحوم برقی تعبیر بصری برای او به کار برده است و از اصحاب امام رضا‏ (علیه السلام) است و یقینا ثقه است. چند نکته در خصوص «ابوهمام» مشترک مسلم است که به آنها اشاره می‌کنیم: 1️⃣نکته اول: ابوهمامِ ناقل از «حَکَم بن بهلول» اسماعیل است با مراجعه به کمال الدین و خصال مرحوم صدوق به دست میآید که «ابوهمام»ی که حَکَم بن بهلول او نقل می‏کند «اسماعیل بن همام» است. 2️⃣نکته دوم: طبقه‌ی «اسماعیل بن همام» در کافی و محاسن برقی نقل «اسماعیل بن همام» از «علی بن جعفر» وجود دارد لذا «اسماعیل بن همام» قطعا از نظر طبقه متأخر از «علی بن جعفر» و در رتبه شاگردان او به شمار می‏رود. از طبقه شاگردان «اسماعیل بن همام» روشن می‏‌شود که او از رجال سنه‏های ۲۲۰ ـ ۲۳۰ یعنی از اصحاب حضرت امام رضاعلیه السلام بوده؛ هر چند که مرحوم برقی او را جزء اصحاب حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام ذکر کرده است. 3️⃣نکته سوم: نقل بی واسطه‌ی «یعقوب بن یزید» از ابو همام یعقوب بن یزید همواره بلا واسطه از ابو همام نقل کرده است. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/3gZBHy3 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابراهیم بن الفضل الهاشمی 💠در برخی از اسناد نام ابراهیم بن الفضل وجود دارد که از امام صادق (ع) و از این راویان روایت کرده است: أبان بن تغلب، جعفر بن یحیی، عمر بن یزید و این راویان نیز از او روایت کرده ا‌‌ند: عمرو بن عثمان، محمد بن اسلم، عبد الله بن علی بن عامر، جعفر بن بشیر، علی بن الحکم، اسماعیل بن مهران، محمد بن سلیمان الصنعانی، محمد بن سلیمان. ✳️بررسی وثاقت ابراهیم بن الفضل مرحوم مجلسی در مرآه العقول ذیل یکی از روایات منقول در کافی از ابراهیم بن الفضل، سند این روایت را ضعیف دانسته است. در مقابل مرحوم خویی ذیل همین روایت، سند آن را صحیحه دانسته در حالی که خود ایشان در معجم رجال الحدیث و در هیچ یک از مباحث خویش، ابراهیم بن الفضل را توثیق نکرده و مطابق مبانی ایشان نیز نمی‌توان او را توثیق کرد. 👈 باید دانست: ابراهیم بن الفضل در هیچ یک از کتب رجال توثیق یا تضعیف نشده و کثیر الروایه نیز نیست تا بتوان از راه اکثار اجلا و راه‌هایی مانند آن، ابراهیم بن الفضل را توثیق کرد. اما به نظر می‌رسد بتوان این روایت خاص را پذیرفته و حتی شاید بتوان ابراهیم بن الفضل را توثیق کرد. 🔅راه‌های توثیق ابراهیم بن الفضل الهاشمی و متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/3gSIitS ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅ابراهیم بن مهزیار 💠یکی از رواتی که به صراحت مورد توثیق یا تضعیف قرار نگرفته «ابراهیم بن مهزیار اهوازی » برادر «علی بن مهزیار» است ولی به نظر ما او ثقه بوده و برای اثبات وثاقت او دو راه وجود دارد: 1️⃣راه اول: نقل کتاب او توسط «محمد بن عبدالجبار» بنابر نقل نجاشی کتاب «ابراهیم بن مهزیار» را «محمد بن عبدالجبار» که از اجلاء ثقات است نقل می‌کند و نقل کتاب قرنیۀ اعتماد بر راوی است. 2️⃣راه دوم: عدم استثناء از رجال نوادر الحکمه کتاب معروف «محمد بن أحمد بن یحیی بن عمران اشعری» به نام «نوادر الحکمه» قبل از کتاب شریف کافی مرجع شیعه بوده است، ولی با وجود این که مولف ثقه و معتبر بوده به دلیل اینکه درباره مؤلف «یروی عن الضعفاء» وارد شده، سه نفر از نقادین حدیث یعنی مرحوم ابن ولید، مرحوم صدوق و مرحوم ابو العباس سیرافی اسناد این کتاب را مورد بررسی قرار داده و حدود به سی نفر را از راویان «نوادر الحکمه» را از استثنا کرده و آنها را نامعتبر دانسته‌اند که نتیجه‌اش این است که بقیه مشایخ او این کتاب، معتبر بوده و روایات آنها قابل عمل است. یکی از مشایخ «محمد بن احمد» که استثنا نشده «ابراهیم بن مهزیار» است، لذا او قابل اعتماد دانسته شده و روایاتش قابلیت عمل را دارد. ✳️جدای از این دو راه برای اثبات وثاقت «ابراهیم بن مهزیار» مدائحی نیز در وصف او وارد شده که موید وثاقت اوست. 👈 نتیجه اینکه به نظر می‌رسد با توجه به این قرائن، می توان وثاقت «ابراهیم بن مهزیار» را ثابت دانست. 🔅متن کامل مقاله در وبسایت: 👉 https://b2n.ir/371745 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅دلالت ترک استیضاح بر اطلاق هنگامی که سائل در سؤال خویش، لفظی مجمل به‌کار ببرد یا قیدی را که عرفاً باید بیاورد، بیان نکند، چنانچه مجیب از مراد سائل نپرسد و بدون تفصیل پاسخ دهد، بدان «ترک استیضاح» گفته می‌شود. 🔸تقریب استدلال به ترک استیضاح برای استفادۀ اطلاق اگر هر یک از معانی لفظ مجملی که در سؤال به‌کار رفته، دارای پاسخی جداگانه و مغایر با پاسخ معانی دیگر باشد، پاسخ‌دهنده باید حکم هر یک را جداگانه بیان کند و پاسخِ واحد دادن، خلاف حکمت است؛ مثلاً اگر دو مرجع به نام‌های «حاج حسین بروجردی» و «حاج حسین قمی» وجود داشته‌باشد و سائل، خصوص یکی از این دو در نظرش باشد و بپرسد: «آیا از حاج حسین می‌توان تقلید کرد؟» و پاسخ‌دهنده بدون استیضاح از مراد سائل و بدون تفصیل بگوید: «بله.» از پاسخ فهمیده می‌شود که از هر دو مرجع می‌توان تقلید کرد. 🔹مناقشه در تقریب استدلال استفادۀ عموم از ترک استیضاح، مبنى بر مقدّماتی است که اثبات‌پذیر نیستند: مقدّمۀ اوّل: لفظی که امروز براى ما مجمل است، در زمان امام(ع) نیز مجمل بوده‌است. مقدّمۀ دوم: سائل با اینکه لفظ مجمل به‌کار برده، برای مرادش قرینه‌ای به‌کار نبرده‌است. مقدّمۀ سوم: امام(ع) از لفظ مجمل، مراد سائل را متوجّه نشده‌است. ✳️مناقشات نگارنده در هر سه مقدمه و نتیجه بحث را اینجا بخوانید: 👉https://b2n.ir/903909 ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰آثار پژوهشی ✅دلالت صیغه نهی بر حرمت ✳️ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی دلالت نهی بر حرمت را از چه باب می‌دانند؟ 🔅به نظر ما هیئت «لا تفعل» دلالت بر حرمت دارد؛ امّا در مورد تقریب دلالت این هیئت بر حرمت، دیدگاهای متعددی وجود دارد که در ذیل به بررسی آن‌ها پرداخته می‌‌شود: 🔹اوّل. دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت، وضعی است 🔸دوم. دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت، اطلاقی است. 🔹سوم. برخی مانند مرحوم آقای خوئی دلالت هیئت «لا تفعل» بر حرمت را از باب حکم عقل یا عقلاء، می‌دانند. 🔆نظر حضرت استاد در این باره را اینجا بخوانید: 👉https://b2n.ir/140582 ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi