کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت ششم بخش هفتم ● توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نم
آيات 63 - 61 آل عمران ، قسمت اول بخش اول(1) فَمَنْ حَاجَّك فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِينَ(61) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصص الْحَقُّ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلا اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(62) فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمُ بِالْمُفْسِدِينَ(63) ● ترجمه آیات پس هركس با تو درباره بندگى و رسالت عيسى (عليه السلام ) مجادله كرد بعد از علمى كه از مطلب يافتى ، به ايشان بگو بيائيد ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و دورى از رحمت خدا را براى دروغگويان كه يا مائيم ، يا شما، درخواست كنيم (61) اين داستان كه از مريم آورديم تنها داستانهاى صحيح و حق در مورد مريم و عيسى (عليهماالسلام ) است و هيچ معبودى به جز اللّه نيست و تنها عزيز و حكيم اللّه است (62) حال اگر با دعوت به مباهله باز هم اعراض كردند بدانيد كه خدا داناى به مفسدين است (63). ● بیان آیات فَمَنْ حَاجَّك فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ حرف ((فا)) كه بر سر اين آيه در آمده مى رساند مضمون آيه كه دعوت به مباهله است ، نتيجه گيرى و تفريع بر تعليم الهى است كه در دو آيه قبل خاطر نشان نموده ، فرمود: ((ذلك عليك ...))، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 351 اين داستان عيسى (عليه السلام ) بر تو تعليم كرديم از آيات ما و ذكر حكيم است . و در آيه بعدش مطلب را با جمله : ((حق از ناحيه پروردگار تو است ))، پس از مرددين مباش تاكيد، و ختم كرد. و در آيه مورد بحث آن تعليم الهى را با بيانى واضح تر بيان مى كند. و چه بيانى روشن تر از مباهله و ضمير كاف خطاب ((تو)) در اين آيه به عيسى (عليه السلام ) و يا به حق نامبرده در آيه قبل بر مى گردد. بيان آيه قبلى از خداى تعالى با اينكه بيانى الهى بود و شكى باقى نمى گذاشت ، علاوه بر آن ، مشتمل بود بر برهانى ساطع ، بر آن حقيقتى كه آيه : ((ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم )) برهان ساطع ديگرى بر آن بود، پس علمى كه در جمله : ((من بعد ما جاءك من العلم )) آمده ، علمى است كه هم از راه وحى الهى حاصل مى شود و هم از راه برهان ، پس اثر اين علم بايد هم در رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حاصل شود و هم در هر شنونده اى ديگر در غير رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، بنابراين اگر فرض كنيم شنونده اى در داستان عيسى (عليه السلام ) شك كند از اين جهت كه دليل بر آن وحى الهى است ، از اين جهت كه برهانى ساطع و عقل فهم بر آن قائم است ، نمى تواند شك كند، و چه بسا به خاطر افاده همين نكته بوده كه فرمود: ((من بعد ما جاءك من العلم )) و نفرمود: ((من بعد ما بيناه لهم ))، چون اگر اينطور فرموده بود از دليل اول يعنى وحى الهى سكوت كرده بود و اما با آوردن جمله اول فهماند دليل بر حقانيت داستان علم است و دليل آن علم دو عدد تا است : يكى وحى و ديگرى برهان عقلى . البته در اين ميان نكته اى ديگر هست و آن اينكه آوردن تعبير اول و به رخ كشيدن علم مايه دلخوشى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است و اينكه او به اذن خدا غالب و پروردگارش ياور او است و به هيچ وجه از نصرتش دريغ نمى دارد، چون همو بود كه علم به داستان عيسى (عليه السلام ) را به وى ارزانى داشت . فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ضمير متكلم مع الغير ((نا ما)) در كلمه ((ندع )) با همين ضمير در كلمات ((ابنائنا)) و ((نسائنا)) و ((انفسنا)) تفاوت دارد، اولى به دو طرف متخاصم ، يعنى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و بزرگان نجد كه مسيحى بودند برمى گردد و آن سه ضمير ديگر به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و همراهانش ، و به همين جهت كلام آيه در اين معنا است كه فرموده باشد بيائيد تا ابناء و نساء و انفس را بخوانيم و آنگاه ما ابناء و نساء و انفس خود را و شما هم ابناء و نساء و انفس خود را دعوت كنيد...، بنابراين در كلام اختصار گوئى لطيفى بكار رفته و مصدر ((مباهله )) كه فعل ((نبتهل )) مضارع آن است به معناى ملاعنه است ، يعنى لعنت كردن يكديگر، هر چند كه در خصوص آيه به معناى چيزى نظير محاجه بين شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و بين بزرگان نصارا است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 352 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei