■●استدلال حضرت رضا(علیه السلام)●■ ■برخى به حضرت اعتراض كردند كه چرا همين مقدار اسم تو آمد جزء اينها؟ ■فرمود: آيا پيغمبران شأنشان بالاتر است يا اوصياء پيغمبران؟ گفتند: پيغمبران. ■فرمود: یك پادشاه مشرك بدتر است يا يك پادشاه مسلمان فاسق؟ گفتند: پادشاه مشرك. ■فرمود: آن كسى كه همكارى را با تقاضا بكند بالاتر است يا كسى كه به زور به او تحميل كنند؟ گفتند: آن كسى كه با تقاضا بكند. ■فرمود: يوسف صدّيق پيغمبر است، عزيز مصر كافر و مشرك بود، و يوسف خودش تقاضا كرد كه: «اجْعَلْني عَلى خزائنِ الأرضِ إِنّی حَفيظٌ عَليمٌ»؛ چون مى‌خواست پستى را اشغال كند كه از آن پست حسن استفاده كند. تازه عزيز مصر كافر بود، مأمون مسلمان فاسقى است؛ يوسف پيغمبر بود، من وصىّ پيغمبر هستم؛ او پيشنهاد كرد و مرا مجبور كردند. صرف اين قضيه كه نمى‌شود مورد ايراد واقع شود. ■حال، حضرت موسى بن جعفرى كه «صفوان جمّال» را كه صرفاً همكارى مى‌كند ووجودش فقط به نفع آنهاست شديد منع مى‌كند و مى‌فرمايد: چرا تو شترهايت را به هارون اجاره مى‌دهى، «علىّ بن يقطين» را كه محرمانه با او سَر و سرّى دارد و شيعه است و تشيع خودش را كتمان مى‌كند تشويق مى‌نمايد كه حتما در اين دستگاه باش، ولى كتمان كن و كسى نفهمد كه تو شيعه هستى؛ وضو را مطابق وضوى آنها بگير... اما در دستگاه آنها باش كه بتوانى كار بكنى. ☑️اين همان چيزى است كه همه منطق‌ها اجازه مى‌دهد. هر آدم با مسلكى به افراد خودش اجازه مى‌دهد كه با حفظ مسلك خود و به شرط اينكه هدف، كار براى مسلك خود باشد نه براى طرف، [وارد دستگاه دشمن شوند] ... ■●استاد شهید مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei