کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم بخش چهارم1⃣ وَ ءَاتَيْنَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّد
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم بخش چهارم2⃣ وَ ءَاتَيْنَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّدْنَهُ بِرُوح الْقُدُسِ ● دادن بينات و تأييد به روح القدس درباره حضرت عيسى (علیه السلام ) به نحوى خاص است وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَت ...)) در اين آيه ، براى بار دوم به غيبت عدول شده است . ساده تر بگويم ، قبل از اين جمله ، خود خدا گوينده بود، و مى فرمود: مابه عيسى چنين و چنان داديم ، ولى در آيه مورد بحث خداى سبحان غايب فرض شده ، مى فرمايد: ((و اگر خدا بخواهد...))، اين التفات از اين جهت است كه مقام آيه ، مقام اظهار اين نكته است ، كه مشيت و اراده ربانى شكست ناپذير است ، و قدرت او بطلان بردار نيست . و خلاصه ، صفت الوهيت ، صفتى است كه با مقيد بودن قدرت منافات دارد، و ايجاب مى كند به هر دو طرف ايجاب و سلب تعلق گيرد، چون آن مقام ، چنين مقامى بود، لازم شد كه صفت متعاليه الوهيت او يعنى كلمه ((الله )) ذكر شود، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 491 لذا فرمود: ((ولو شاء الله ما اقتتل ...))، و نفرمود: ((ولو شئنا ما اقتتل ))، و عينا همين وجه باعث شد در آخر آيه بفرمايد: ((و لو شاء الله ما اقتتلوا))، و نيز بفرمايد: ((و لكن الله يفعل ما يريد)) و نيز همين وجه باعث شد كه در جمله نامبرده ، به جاى ضمير اسم ((الله )) را بياورد، يعنى به جاى و ((لكنه )) بفرمايد: ((و لكن الله )). وَ لَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنهُم مَّنْ ءَامَنَ وَ مِنهُم مَّن كَفَرَ در اين جمله ، اختلاف را به خود مردم نسبت داده ، نه به خداى تعالى ، براى اينكه در مواردى از كلام خود فرموده : اختلاف به ايمان و كفر و ساير معارف اصولى كه در كتب آسمانى و فرستاده شده از ناحيه خدا بر انبياى او بيان شده ، همه اش از ناحيه مردم و به انگيره دشمنى آنها با يكديگر بوده ، و حاشا كه خدا دشمنى و يا ظلم را به خود نسبت دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei