کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۸●■ ■الگوی معرفت و عشق در داستا
■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۹●■ ■الگو گرفتن از اعمال و رفتار امام حسین علیه السّلام■ ■امام حسین علیه‌السّلام از روزی که حرکتِ خود را از مدینه آغاز کردند به روشنگری پرداخته و اهداف نهضت خود را تبیین نمودند، ضرورت چنین قیامی را کاملاً روشن کرده و افراد را به عرصه‌ی بزرگی که خودشان می‌خواستند پا بگذارند، دعوت کردند. ■کار تئوریک تبیین، چه شفاهی، چه کتبیِ نهضت اباعبدالله علیه‌السّلام کم نیست. تا آخرین لحظه‌ها حضرت سخنرانی کرده و خطبه خواندند. سخنانی فرمودند که مطالعه‌ی تک تک آنها می‌تواند اهداف و برنامه‌های اباعبدالله علیه‌السّلام را تفسیر و تبیین کند. ولی بزرگ‌تر و مهم‌تر از سخنرانی‌ها و نامه‌های حضرت، رفتارهای حضرت، اهل بیت علیهم السّلام و اصحاب است. ■این همان نکته‌ی زیبایی است که در تعالیم دینی می‌بینیم. ائمه علیهم‌السّلام فرمودند:‌ ●كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم بدون زبان اسلام را معرفی کنید : ■طوری رفتار کنید که دوست داشتنی باشد و هر کسی شما را ببیند، بگوید عجب آدم‌های برجسته‌ای، عجب آدم‌های خوبی، عجب آدم‌های شایسته‌ای، عجب آدم‌های عظیمی. اگر این‌گونه رفتار کنید می‌پرسند چه کسی آن‌ها را پرورانده است؟ می‌گویند: جعفر بن محمد. آن وقت نسبت به تشیّع خوش بین و جذب می‌شوند. ■خیلی کار زیادی از زبان بر نمی‌آید. الگوهای عملی و رفتاری است که می‌تواند کار جدّی بکند. ■بیش از سخنان امام حسین علیه السّلام، عملکرد ایشان بیانگر حقیقت نهضت حسینی است. امام حسین علیه السّلام مثل یک روشنفکر، یک معلّم، یک سخنران ننشستد فقط بحث تئوریک بکنند و به همین بسنده کنند و فکر کنند رسالت‌شان تمام شده است. بیش از آنکه امام علیه السّلام، اسلام را با زبان، سخن و عبارات‌شان تفسیر کردند، با رفتار، عمل و حرکات‌شان تفسیر نمودند، فرمودند: و لَکُم فیَّ اُسوَه ■برای شما در شخصیّت من اسوه و الگویی است. من را ببینید، مطابق من عمل و به من تأسی کنید، خودتان را به شکل من درآورید. ■یا وقتی که پیشنهاد بیعت با یزید به حضرت عرضه شد، فرمودند: مثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه ■کسی مانند من با کسی مانند یزید بیعت نمی‌کند. نفرمودند من با یزید بیعت نمی‌کنم که قضیه را به یک قضیه شخصی محدود کنند و بگویند که حسین بن علی با یزید بن معاویه بیعت نکرد. حضرت الگو می‌دهد، می‌گوید چون منی با چون یزیدی بیعت نخواهد کرد، یعنی هر کسی در طول تاریخ، حسینی است با یزیدیان عصر و زمان خودش بیعت نخواهد کرد، راه سازش و خودفروشی به قدرت‌های ستمگر مسلط در عصر خودش را در پیش نخواهد گرفت. ■یا جایی که اعلام می‌کنند شرایط جامعه و حکومت به گونه‌ای است که به حق عمل نمی‌شود و از باطل پرهیز نمی‌شود. الا تَرَونَ انَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا يُتَناهى عَنْهُ : ليَرغَبِ الْمؤمِنُ فى لِقاءِ اللهِ مُحِقاً ■مؤمن باید در چنین شرایطی به سمت شهادت گام بردارد. قانون را بیان می‌کند. بحث این نیست که منِ حسین، بعنوان یک شخص، چنین تکلیفی دارم. ■یکی از تحریف‌ها و ناقص مطرح شدن های ابعاد واقعه‌ی عاشورا همین است که قضیه عاشورا را یک قضیه صرفاً شخصی تعریف می‌کنند که اباعبدالله علیه‌السّلام یک آدم معیّن، یک وظیفه‌ی خاصّی داشت و ربطی به بقیه ندارد، بهره‌ی ما از داستان اباعبدالله علیه السّلام فقط گریه کردن مؤمن و بخشیده شدن گناهان مؤمن است، نه الگو گرفتن و مثل امام حسین علیه السّلام رفتار کردن، در حالی که خود امام حسین علیه السّلام الگو می‌دهد، صحبت‌هایش همه الگوسازی است. ●لکُم فیَّ اُسوه ●مثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه ●ليَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقًّا ■این گونه عبارات در صدد الگو معرفی کردن و دیگران را به این راه دعوت کردن است. ■استفاده از مکتب عاشورا، فقط مجلس روضه بر پا کردن و بر مصائب اباعبدالله علیه السّلام گریستن نیست. گریه مظهر بالاترین مرحله‌ی دلبستگی و عشق است، اما به قول آن شاعر که گفت: ●وكُلٌّ يَدَّعِی وَصْلًا بِلَيْلَى ●وَلَيْلَى لَا تُقِرُّ لَهُمْ بذاكا ●اذا جَرَتِ الدُّموعُ عَلَى الخُدودِ ●تَبَيَّنَ مَن بَكى مِمَّن تَباكى ■همه ادعای وصال لیلا دارند، اما لیلا این حقیقت را تصدیق نمی‌کند. بعد مثال می‌زند: ■اذا جَرَتِ الدُّموعُ عَلَى الخُدودِ هنگامی که قطرات اشک روی گونه‌ها می‌غلطد، ■تبَيَّنَ مَن بَكى مِمَّن تَباكى آن کسی که به دروغ ادعای تأثر دارد و گریه می‌کند، با آن کسی که واقعاً محزون و غمگین است، از هم متمایز می‌شود. ■اشک بزرگ است، اشک، ظهورِ نهایتِ درجه‌ی عشق ما به امام حسین علیه السّلام است، اما آثار عملی هم باید داشته باشد. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei