□○" زبان عشق "○□
□○اگر آدمی در آب سرد ریاضت که نفس را سخت ناگوار می آید، فرو رود و از آلودگی و کدورت نفس بدر آید نور معرفت بر آینه دل او می تابد و حقایق را درمی یابد و این ریاضت ممکن است گاه سال ها به طول انجامد و گاه به نفس قدسی یک انسان الهی یا با وقوع حادثه ای عبرت آموز به یک شب سپری شود و سالک شایسته وصال گردد و گوید:
مرا اندر بَرِ خود تنگ بفشار
به آب سرد هجران شسته ام تن " از ادبیات پشتو "
□○و چه بسیار بوده اند و خواهند بود آدمیانی که شب به زبانی سخن می گویند و بامداد به زبانی دیگر، از آنکه در عالم باطن تنها دو زبان وجود دارد یکی زبان نفس و یکی زبان عشق و گاه باشد که آدمی شب در عالم نفس و تعلّقات نفسانی است و بامداد به سبب دیدن یک رویای شبانه یا به مصاحبت انسانی کامل یا عاملی دیگر به یک دم از تنگنای نفس به فراخنای عشق می رسد و آنجا هم زبان عشق را می فهمد و هم خود بدین زبان سخن می گوید و مایه اعجاب همگان می شود و این به حقیقت عجیب تر است از آن کسی که شب به زبان کردی تکلم کند و صبح به زبان عربی فصیح زبان گشاید.
□○برگرفته از پیشگفتار کتاب " ترانه های باباطاهر عریان "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei