🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●خاطره‌ علامه طباطبایی از استاد عرفانش●■ ■مرحوم آیت الله می‌گفت: علامه طباطبایی‌ قدس‌سره خودشان برای من تعریف کردند که شب جمعه‌ای در مسجد سهله در نجف اشرف، بنده از دور مراقب آیت الله سیدعلی آقای قاضی‌ قدس‌سره بودم که ایشان چه می‌کنند و چه حرکات و سکناتی دارند، دیدم آقای قاضی در تمام مقامات مسجد شریف سهله مشغول نماز و عبادت و قرائت قرآن و تهجد و نمازهای نافله و مستحبی هستند. من تعجب کردم که این پیرمرد از عبادت خسته نمی‌شود؟ تا این‌که نماز صبح را خواندند در حالی‌که من هنوز خودم را به ایشان نشان نداده بودم. بعد از طلوع آفتاب مرحوم قاضی تعقیبات نماز صبح را انجام دادند و سپس از مسجد خارج شدند و آمدند بر روی میزهایی که در بیرون مسجد سهله قرار دارد، نشستند. ایشان آن‌جا مشغول چای خوردن شدند و در این لحظه من خودم را به ایشان نزدیک کردم، دیدم شروع کردند به خواندن شعر هاتف اصفهانی و دست خودشان را هم تکان می‌دادند که «یکی هست و نیست غیر او/ وحده لا اله الا هو». این شعر، حال آقای قاضی را منتقلب کرده بود و حال روحی ایشان جا آمده بود. ■●به نقل از: نویسنده کتاب گلشن شیدایی،‌ محمد رضا رمزی اوحدی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei