□قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». اهل‌بیت علیهم السلام در بالاترین مرتبه‌ی وجودیشان یک نور واحد هستند. این نور واحد که نور ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده‌ است. اشتقاق ادبی ظل اشتقاق حقیقی است. اسامی و اقسام افعال در ابواب مختلف از مصدر مشتق شده‌اند و شراشر وجودیشان را مصدر پر کرده است. یعنی شما هیچ فعلی را نمی‌بینید که از مصدرش خالی باشد بلکه تعینات، حیثیات و شئون مصدر خودش است. مصدر را از آن حیثی که انجام دهنده‌ی کاری باشد، فاعل می‌گویند. فاعل همان فعل است از آن حیثی که که کاری انجام می‌دهد. از آن حیثی که مورد فعل واقع می‌شود مفعول است و هکذا اگر بخواهیم این فعل را ماضی یا مضارع کنیم و یا در ابواب مختلف ببریم، این مصدر اشکال و اطوار مختلفی به خود می‌گیرد اما در نهایت همین مصدر است به اشکال و حیثیات مختلف. به همین وزان که فعل و اسم از مصدر مشتق شده‌اند، نور واحد اهل‌بیت علیهم السلام که کلنا نور واحد که حقیقت ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده است. □عرض شد که این اشتقاق هم همان انفطار است. «فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ». خدا آسمان و زمین را انفطار کرده است. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم/۳۰) انفطار انفطر الازهار من الانوار. یعنی شکوفه‌ها از شاخه‌ی درخت منفطر شده‌اند. شکوفه از دل شاخه بیرون زد. شکوفه شکوفه است و شاخه شاخه اما این شکوفه از شاخه جدا نیست بلکه ظهور این شاخه است و همچنین شاخه هم نیست: «الهی موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد، در وی گریزد و از وی ناگزیر است» □«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». موج دریاست اما موج موج است و دریا هم دریاست. موج تمام هستی خود را از دریا دارد. مشتق شده‌ی از دریاست. می‌توانیم بگوییم که موج غیر از دریاست؟ موج دریاست. دریا هم آب است. چون خود دریا هم نحو تعینی از آب است. آن آب حیات حقیقی... که حضرت علی اکبر علیه السلام می‌فرماید: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي». عطش مرا کشته است و حضرت اباعبدالله زبان در کام او می‌گذارد یا انگشترش را در کام علی اکبر می‌گذارد. این انگشتر چیست؟ این زبان چیست؟ چطور می‌شود بعد از این که امام حسین این کار را می‌کند ایشان اَتَقوّی بها علی الاعداء. قوت پیدا می‌کند و وارد کارزار می‌شود و ۲۵۰ نفر را به درک واصل می‌کند. «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی». ما حیات هر چیزی را از آب قرار دادیم. کل شیء... ذهنتان صرفا به سمت عالم طبیعت نرود، در همین عالم ظاهر اگر بگوییم افلاک و ستارگان و منظومه‌ها همه از آب باشند، در عالم ملکوت هم آب به این شکل وجود دارد؟ در عالم جبروت چطور؟ پس این چه آبی است که جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی؟ حیات هر شیئی به این آب است. غرض این که بین موج و دریا در ذهنتان یک آبی را هم مقدر داشته باشید. شراشر وجودی این موج دریاست. اما آیا موج دریاست؟ موج مشتق شده‌ی از دریاست. یعنی یک نحوه‌ای از ظهور و بروز دریاست. ما بی‌نهایت موج داریم. دقت کنید هیچ دریایی نداریم که موج نداشته باشد. ممکن است امواج دریایی ریز باشد اما همواره موج دارد. لذا حق متعال هم نمی‌تواند بدون ظهور باشد...(۴۶)