کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 ، آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● سه نكته كه از توضيحات درباره معناى ((تأويل )) به دست آمده
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش دوم1⃣ ● علم به تأويل كتاب مختص به خداى تعالى است وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ از ظاهر كلام برمى آيد كه ضمير ((تأويله تأويلش )) تنها به متشابه برمى گردد، براى اينكه نزديك ترين مرجع است ، و هميشه ضمير به نزديك ترين مرجع برمى گردد (وقتى مى گوييم زيد به منزل ما آمد و به دنبالش عمرو هم آمد و گفت ... معنايش اين است كه عمرو گفت ، چون عمرو به ضميرى كه در كلمه گفت خوابيده نزديك تر است ((مترجم ))). همچنان كه ظاهر كلمه ((تأويل )) در جمله ((ابتغاء تأويله )) نيز همين است ، قبلا توجه فرموديد كه صرف برگشتن ضمير به كلمه ((متشابه )) مستلزم اين نيست كه تأويل هم تنها از آن متشابه باشد، و آيات محكمات تأويل نداشته باشند، ممكن هم هست كه ضمير ((تأويله )) را بكلمه ((كتاب )) برگردانيم ، همچنان كه ضمير در جمله : ((ما تشابه منه )) به همه كتاب برمى گردد. جمله مورد بحث ، افاده حصر مى كند، چون مى فرمايد: تأويل كتاب را به جز خدا كسى نمى داند، و ظاهر اين حصر اين است كه علم به تاءويل تنها نزد خدا است . و اما جمله : ((و الراسخون فى العلم )) عطف به آن نيست ، تا معنا چنين شود: ((تأويلش را نمى داند مگر خدا و راسخون در علم ))، بلكه جمله اى از نو و در حقيقت فراز دوم جمله : ((فاما الذين فى قلوبهم زيغ )) است ، و معناى دو جمله اين است كه مردم نسبت به كتاب خدا دو گروه هستند، گروهى از آنها كه بيمار دلند آيات متشابه آن را دنبال مى كنند، و بعضى ديگر وقتى به آيات متشابه برمى خورند مى گويند: ما به همه قرآن ايمان داريم ، چون همه اش از ناحيه پروردگار ما آمده ، و اينگونه اختلاف كردن مردم به خاطر اختلاف دلهاى ايشان است . دسته اول دلهاشان مبتلا به انحراف است ، و دسته دوم ، علم در دلهاشان رسوخ كرده . علاوه بر اينكه اگر و او مذكور عاطفه باشد، و مراد اين باشد كه تنها خدا و راسخين در علم تأويل كتاب را مى دانند در اين صورت يكى از راسخين در علم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) محسوب مى شود چون آن حضرت افضل همه اين طايفه است ، و چگونه ممكن است قرآن كريم بر قلب مباركش نازل بشود، و او آيات متشابهش را نفهمد، و بگويد ((چه بفهمم و چه نفهمم به همه ايمان دارم ، چون همه اش از ناحيه خدا است )). و از سوى ديگر يكى از عادت هاى قرآن اين است كه وقتى مى خواهد امت اسلام و يا جماعتى را كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم در بين آنها است توصيف كند، نخست به صورت خاص ، آن حضرت را ذكر كرده و سپس ساير افرادرا جداگانه بيان مى كند تا رعايت شرافت و عظمت او را كرده باشد، و بعد از ذكر آن جناب آنگاه نام امت و يا آن جماعت را مى برد مانند اين آيه كه مى فرمايد: ((آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون )) و آيه : ((ثم انزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين )) و آيه : ((لكن الرسول و الذين آمنوا معه و آيه : و هذا النبى و الذين آمنوا معه )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 43 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei