کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم ● عملى كه عيسى (علیه السلام ) براى باز شناختن مؤمنين به خو
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم1⃣ ● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟ در آيه مورد بحث انصار را به قيد ((الى اللّه )) مقيد كرد و اين بدان خاطر بود كه بهتر و نافذتر تشويق و تحريك كرده باشد. و غرض اصلى آن جناب هم از اين استفهام همين تشويق بوده . و نظيراين قيد در قرآن كريم آنجا كه مسلمانان را دعوت مى كند به دادن قرض و انفاق به مستمندان آمده ، مى فرمايد: ((من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا)). كلمه ((الى اللّه )) كه اصطلاحا ظرف خوانده مى شود متعلق است به كلمه ((انصارى ))، خواهى گفت كه اگر ماده ((نصرت )) به خودى خود متعدى است و در گرفتن مفعول نيازى به حرف ((الى )) ندارد، پس چرا در اينجا با حرف الى متعدى شده ؟ در پاسخ مى گوئيم : درست است ، و ليكن نصرت در خصوص اين مورد، متضمن معناى سلوك و رفتن و يا پيمودن و امثال آن نيز هست ، همچنان كه ابراهيم خليل آنجا كه خواست بگويد: من تنها براى خدا كار كرده و دين او را يارى مى كنم بنا به حكايت قرآن فرموده : ((انى ذاهب الى ربى سيهدين )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 319 پس يارى خدا، رفتن به سوى خدا است و رفتن به سوى او همان يارى دين او است . و اما اينكه بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه حرف ((الى )) در اينجا به معناى ((مع با)) بوده كه معناى جمله چنين باشد: ((با خدا چه كس ديگر هست كه يار من باشد))، سخنى است كه هيچ دليلى بر آن ندارد و ادب قرآن هم با آن مساعدت نمى كند، براى اينكه اين از ادب قرآن به دور است كه خدا را يك فرد عادى و بشرى قلمداد كند كه ابراهيم (عليه السلام ) را يارى مى كند و ابراهيم (عليه السلام ) به دنبال پيدا كردن يار دوم براى خود باشد، ادب عيسى هم با اين تعبير نمى سازد، ادبى كه از آيات قرآنى - هر جا كه وصف آن جناب را بيان مى كند - كاملا به چشم مى خورد، علاوه بر اينكه جواب حواريين هم با اين احتمال نمى سازد، چرا كه اگر اين احتمال درست بود آنها هم بايد جواب مى دادند: كه : ((نحن انصارك مع اللّه مائيم ياور تو با خدا))، ولى اينطور نگفتند: بلكه گفتند: ((ما ياوران خدائيم )) (خواننده در اينجا بيشتر دقت كند). قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ اشهَدْ بِأَنَّا مُسلِمُونَ كلمه ((حوارى )) به معناى كسى است كه از ميان همه مردم به آدمى اختصاص داشته باشد، مى گويند: اصل آن ((حور)) است كه به معناى سفيدى خيلى زياد است (و كانه حوارى فلان شخص كسى است كه مانند اسب پيشانى سفيد داراى نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وى مى شناسند). ولى در قرآن كريم جز در مورد خواص اصحاب عيسى (عليه السلام )، استعمال نشده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei