سلام خدمت اساتید گرانقدر
موارد زیر به نظر می رسد که خدمت اساتید تقدیم می گردد:
1: ریشه اصلی مسوولانه بودن است. اگر هم بجای علم باوری، سلایق حکمفرما است باز ناشی از رفتار غیر مسوولانه است.
حکمرانی مسوولانه به معنی مسوولانه بودن تمام اجزاء حکمرانی است. یکی از لوازم مسوولانه بودن تصمیمات این است که باید مستند به علم باشد. بنابراین علم محوری زیر مجموعه مسوولانه بودن است. گاه پیش می آید تصمیمی عالمانه است اما مسوولانه نیست و منجر به خسارات و لطمات جبران ناپذیری بر بشریت می شود. مثل: سلاحهای کشتار جمعی اتمی و شیمایی و بیولوژیکی. اقتصاد مبتنی بر پول اعتباری و …
مسائل فوق کاملا علمی هستند اما نیازهای بشر را پاسخ ندادند و باعث مصیبت شده اند. بنابراین اینکه تصور کنیم هر چیزی که از علم باشد درمان مسائل خواهد بود؛ خیر اینطور نیست.
2: حکمرانی مسوولانه با حکمرانی افراد مسوولیت پذیر تساوی مفهومی ندارد. بله در کشور افراد مسوولیت پذیر زیاد هستند اما چون مجموعه سیستم حکمرانی مسوولانه نیست؛ آنها هم جز دویدن و زحمت دادن خودشان خیلی نمی توانند مسائل را به صورت ریشه ای حل کنند.
3: مسوولانه بودن مفهومی گسترده است. تمام اجزاء حکمرانی باید مسوولانه باشد. یکی از اجزاء مهم پول است. ذات پول اعتباری، غیر مسوولانه است. فرد یک کار حقیقی انجام داده است؛ در ازای آن به وی پول اعتباری داده می شود اما بعد از گذشت زمان، ارزش آن پایین می آید. این یعنی پول اعتباری رفتار غیر مسوولانه دارد.
4: پول اعتباری زمینه دزدی پنهان را نیز فراهم می آورد. با چاپ بی پشتوانه، با خلق پول و … در حقیقت تورم ایجاد می شود و به صورت پنهان و نامرئی ارزش پول پس انداز شما کم می شود که دزدی ارزش پول است.
5: اینکه ریشه اصلی مسوولانه بودن است؛ دارای دلایل عقلی است که انشاالله در آینده در قالب جلسات حضوری ارائه خواهد گردید.
بسیار متشکرم