میرزای شیرازی فحل الفحول است، از تعظيم آخوند خراسانی و میرزای نائینی، عظمتش روشن میشود.
او، بانی مكتب سامرا است و محصول آن مدرسه، ميرزای دوم است و اساطين فقه متأخرين محصول آن مكتب هستند.
در مجلسش يكی از بزرگان منبر میرفت و نوحه خوان آن مجلس، محقق حائری بود که مؤسّس حوزۀ علمیّۀ كبرای قم است؛ كه امروز مركز علميت تشيّع میباشد. اين عالم عظيم الشأن، در آن روزگار، در محضر میرزای شیرازی، نوحه میخوانده. مجلس چنین مجلسی بوده!
وقتی آن عالم، در حضور میرزا روی منبر نشست، یک جمله گفت. اين جمله را هر كسی می شنود، ولی معرفت مهمّ است تا بفهمد معنی این جمله چيست؟!
تا شروع كرد به خواندن مقتل، اول جملهای كه گفت، این جمله بود:
«دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَی إبنِ زيادٍ».
تا این جمله را گفت، ميرزا داد زد: «ديگر بس است، كافی است»! و از صبح ميرزا به سر و سينه زد، تا ظهر. آن هم چنین مجلسی!
اين است معرفت! اين نشان میدهد كه اين مرد چه جور به اين حقيقت رسيده است. كجاست اين معرفت؟! چه کسی شناخت زینب کبری(س) كه بود؟! او می شناسد.
تا گفت چنين كسی بر چنين كسی وارد شد، كمر او را شكست! نه فقط ما، بلکه اولين و آخرين، در اينجا محو هستند!