اما در نگاه کلی علم انسان ها دارای مراتبی است؛ ابتدایی ترین مرتبه آن این است که یک صورت ذهنی از ماهیت مورد نظر در ذهن شخص شکل می گیرد و  با واسطه آن صورتی که در ذهنش می باشد به آن شیء خارجی علم پیدا می کند.این علم در اصطلاح فلسفه علم حصولی می باشد ولی به عقیده ابن عربی و در اصطلاح عرفان نظری اصلا به آن علم اطلاق نمی شود و صرفا یک حدس و گمان است، چرا که شخص در این مرحله فقط به تصور خودش از آن شیء احاطه و علم دارد نه به خود آن شیء(البته این تصور ذهنی مطلقا هم بی ربط نسبت به آن شیء خارجی نیست ولی صد در صد هم مطابق آن نمی باشد). در مرتبه بعد شخص طالب علم با حرکت جوهری و گسترده تر کردن سعه وجودی خود به طفیلی حق تعالی بر مخلوق و ماهیت مورد نظر هم احاطه پیدا می کند و آن را در حیطه جان خودش در می آورد.این علم در اصطلاح فلسفه علم حضوری نامیده می شود و در عرفان اولین درجه علم به حساب می آید. بقیه درجاتی که در پیش روی سالک می باشد به  فنای هر چه بیشتر او در مراتب وجودی آن ماهیتی بستگی دارد که قصد علم یافتن نسبت به آن را دارد.