هر ماهیتی را که ما در سرای آفرینش مشاهده می کنیم، عوالم متعددی را پشت سر گذاشته است تا در پیش چشمان ما در این دنیا ظهور کرده است.اگر کسی بخواهد به حقیقت اصلی آن شیء علم پیدا کند باید در تمامی مراتب گذشته آن فنای وجودی بیابد. در بخش حقیقت اشیاء دانستیم که ریشه و اصل کائنات به صورت علمی آنها نزد خداوند بر می گردد و همچنین ریشه و اصل آن صورت های علمی هم به اسمای حسنی باز می گردد پس اگر کسی در اسمای حسنای خداوند فانی شود به مخلوقاتی که در علم خداوند و نیز در عالم خارجی ظهور می کنند هم علم حضوری پیدا می کند. در واقع حقیقت هر چیز در قلمرو وجود به مرتبه بالاتر از خودش بر می گردد پس حقیقت علم ما به مخلوقات عالم دنیا به مرتبه بالاتری از وجود به نام ملکوت باز می گردد و حقیقت علم ما در ملکوت هم به جبروت بر می گردد که نهایتا حقیقت همه علوم و دانش ها در عالم خارجی به عقل اول می رسد و حقیقت علم عقل اول نیز به صورت علمی انسان کامل در مرتبه پیش از خلقت منتهی می شود که علم خداوند نام دارد و علم خداوند نیز تحت اشراف اسمای حسنی شکل می گیرد و اسمای حسنی نیز در سرچشمه علم که همان احدیت ذاتی است فانی می شوند و احدیت ذاتی هم در هویت غیبیه که همان حقیقت علم است مندک و متلاشی می گردد و هیچ اثری از آن باقی نمی ماند.