پس خداوند در مرتبه احدیت نسبت به خودش با وجود خودش علم دارد چرا که وجود او سراسر علم و آگاهی و هشیاری است و نسبت به مخلوقات هم برای این علم دارد که همه آنها مندک در مراتب پایین تر وجود نامحدود او می باشند و در وسعت هستی او فانی و متلاشی هستند. ضمیر”هو” در ابتدای آیه و نیز در جمله انتهایی آیه ، همان هویت غیبیه می باشد که حقیقت علم است ولی دانستیم که علم هویت غیبیه به چیزی تعلق نمی گیرد پس تعلق علم خداوند به خودش هویت غیبیه نام ندارد بلکه احدیت ذاتی نام دارد؛ در واقع خداوند در اولین مرتبه وجودی یعنی احدیت ذاتی با علم به خودش  یک تعین لایتناهی را ظهور می دهد و از آنجاییکه تمام مراتب بعدی وجود تحت اشراف همین تعین لایتناهی ظهور می کنند پس علم خداوند به خودش در احدیت ذاتی ، سبب علم او به تمام مراتب پایین تر از خودش نیز می شود ولی از آنجاییکه احدیت ذاتی که همان سرچشمه علم است در هویت غیبیه که همان حقیقت علم است متلاشی و مندک می گردد در آیه ذکر شده از سوره حدید با واژه”هو” علم به مخلوقات را متعلق به همان هویت غیبیه معرفی می کند. نکته مهمی که از مطالب گفته شده بدست می آید این است که اگر مخلوقات هم نسبت به خودشان و یا نسبت به غیر از خودشان علمی پیدا می کنند حتما به طفیلی وجود حق تعالی می باشد که سراسر علم و دانش است؛ در واقع علم مخلوقات،تجلی علم خداوند در آنان می باشد چرا که همه ماهیات و مخلوقات غرقه در وحدت وجود حق تعالی می باشند که همه کثرات را در برگرفته است و از آنجاییکه وجود همان علم است نتیجه می گیریم که علم مخلوقات نیز همان علم خداوند است که دائما در کالبد آنها متجلی می شود. در بخش اتحاد عاقل و معقول توضیح دادیم که علم و معلوم هر شخصی از گستره وجودی جان او بیرون نیست و در احاطه نفس او قرار دارد و در نوشتار کنونی هم دانستیم که این ویژگی یعنی همان احاطه نفس به علم و معلوم خودش فقط به طفیلی وجود خداوند است که به دست می آید چون وجود لایتناهی حق تعالی نسبت به همه ماهیات احاطه دارد.پس احاطه و علم ما به اشیاء عالم نیز تجلی همان احاطه و علم خداوند است که در ماهیت ما ظهور کرده است.در واقع ما با فنای در وجود است که به دیگر ماهیات احاطه و علم پیدا می کنیم. پیداست که وجود همان نور و سرور و خوشبختی و سعادت است، وقتی دانستیم که فنای در وجود همان علم است پس علم نیز همان سعادت و نعیم است. هرکس در مرتبه ای بالاتر از وحدت وجود حق تعالی فانی شود و کثرات و مراتب بیشتری را در برگیرد سعادت مند تر و خوشبخت تر می گردد چون به تمام خوشی ها و سعادت های کسانی که در مراتب پایینی هستند احاطه و اشراف و علم پیدا می کند و علاوه بر چشیدن لذتها و خوشی های افراد حاضر در مراتب زیر دست خود از سعادت و لذت های بالاتری هم نسبت به آنان برخوردار است. البته همانطور که کسی به حقیقت علم یعنی هویت غیبیه راه ندارد ، به حقیقت نور و سرور هم راه ندارد. در سوره مطففین آمده است: