وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿١٩﴾
تو چه می دانی علیّین چیست؟ (۱۹)
كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٢٠﴾
قضا و سرنوشتی حتمی [برای نیکان] است. (۲۰)
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢١﴾
مقربان آن را مشاهده می کنند. (۲۱)
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿٢٢﴾
بی تردید نیکان در نعمتی فراوانند (۲۲)
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿٢٣﴾
بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده و مناظر زیبای بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] می نگرند. (۲۳)
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ ﴿٢٤﴾
در چهره هایشان شادابی و طراوت نعمت را می یابی. (۲۴)
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾
آنان را از باده ناب و طهوری که سربسته و مُهر و موم شده است، می نوشانند. (۲۵)
آیات فوق اشاره می کند که سرنوشت یا نامه اعمال ابرار در مرتبه علیون از مراتب وجود لایتناهی قرار گرفته است و علیون همان کتاب نگاشته شده ای است که مقربین آن را مشاهده می کنند.
از آنجاییکه دانستیم حقیقت علم در هرمرتبه همان احاطه وجودی از مرتبه بالاتر به کثرات مرتبه پایینی می باشد پس نتیجه می گیریم که درجه وجودی مقربین از ابرار بالاتر است چرا که طبق آیات فوق مقربین کتابِ ابرار را مشاهده می کنند پس به آن علم حضوری و احاطه دارند. گروه ابرار در فرهنگ قرآنی و عرفانی در رده ای پایین تر از گروه مقربین می باشند؛ لذا مقربین که در مرتبه ای بالاتر از وجود فانی شده اند به ابرار احاطه وجودی دارند پس سرنوشت یا نامه عمل آنان را شهود می کنند و نسبت به آن علم دارند. البته بالاتر و فراتر از همه گروه های نیکان و صالحان و ابرار و مقربین و دیگر مخلوقات، وجود نامحدود حق تعالی می باشد که همه را در برگرفته است و در عین حال به هیچ کدام محدود نمی شود و از همه آنها فراتر هم هست: