امام صادق(ع)در تفسیر نور الثقلین ضمن حدیثی، با ذکر این آیه اشاره می فرمایند که اعمال ما از کتابی که در مرتبه ای دیگر از هستی می باشد در این مرتبه نگاشته می شود:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ «ن وَ الْقَلَمِ» قَالَ: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْقَلَمَ مِنْ شَجَرَهٍ فِی الْجَنَّهِ یُقَالُ لَهَا الْخُلْدُ، ثُمَّ قَالَ لِنَهْرٍ فِی الْجَنَّهِ: کُنْ مِدَاداً فَجَمَدَ النَّهْرُ وَ کَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ، ثُمَّ قَالَ لِلْقَلَمِ: اکْتُبْ، قَالَ: یَا رَبِّ مَا أَکْتُبُ؟ قَالَ: اکْتُبْ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ، فَکَتَبَ الْقَلَمُ فِی رَقٍّ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الْفِضَّهِ وَ أَصْفَى مِنَ الْیَاقُوتِ، ثُمَّ طَوَاهُ فَجَعَلَهُ فِی رُکْنِ الْعَرْشِ، ثُمَّ خَتَمَ عَلَى فَمِ الْقَلَمِ فَلَنْ یَنْطِقْ أَبَداً، فَهُوَ الْکِتَابُ الْمَکْنُونُ الَّذِی مِنْهُ النُّسَخُ کُلُّهَا، أَ وَ لَسْتُمْ عَرَباً فَکَیْفَ لاَ تَعْرِفُونَ مَعْنَى الْکَلاَمِ وَ أَحَدُکُمْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ أَنْسَخُ ذَلِکَ الْکِتَابَ؟ أَ وَ لَیْسَ إِنَّمَا یُنْسَخُ مِنْ کِتَابٍ آخَرَ مِنَ الْأَصْلِ؟ وَ هُوَ قَوْلُهُ: إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
راوی می گوید که از امام صادق(ع) درباره ” ن و القلم” پرسیدم. ایشان فرمودند: خداوند قلم را از درختی در بهشت آفرید که به آن خُلد می گویند. سپس به رودی در بهشت امر کرد که مُرکَّب باش پس رود منجمد شد به طوری که سفید تر از برف و شیرین تر از شهد بود. سپس به قلم گفت بنویس. قلم گفت چه بنویسم؟ خداوند فرمود هر آنچه که بوده و خواهد بود تا روز قیامت. پس قلم در صفحه ای سفید تر از فضّه و شفاف تر از یاقوت نوشت و آن را پیچید و در پایه عرش قرار داد سپس خداوند بر دهان قلم مهر زد پس دیگر سخن نخواهد گفت. پس آن کتاب همان نوشته پنهانی است که تمام نسخه ها از آن نشئت می گیرد. مگر شما عرب نیستید؟پس چطور معنی این کلام را متوجه نمی شوید در حالی که یکی از خودتان به دوستش می گوید من از این کتاب نسخه بر می دارم. مگر نه این است که او از کتاب دیگری که کتاب اصلی است نسخه بر می دارد؟این همان فرموده خداوند است که می گوید ما اعمال شما را نسخه می کردیم.
ملاحظه میکنید که درحدیث فوق قلم که یک مخلوق مجرد است به فرمان حق تعالی مراتب پایین تر خلقت را می نگارد و سپس دیگر چیزی نمی گوید بلکه مراتب خلقت از همان نسخه اصلی که قلم نگاشته است و در عرش خداوند یعنی جایگاه انسان کامل جای داده است به تدریج در عوالم پایین تر ظهور می کند، درست مثل شخصی که از یک کتاب اصلی نسخه برداری می کند.پس در مرتبه قبل از آفرینش که نسبت به جهان خلقت،حقیقت علم می باشد تمام حوادث روزگاران، گذشته است و چون آن مرتبه احاطه وجودی به عوالم پایین تر خلقت دارد حوادث را به طور مفصل در مراتب پایین تر هستی لایتناهی ظهور می دهد.
پس در واقع آیه می گوید:آنچه را که شما انجام می دادید در واقع ما بودیم که از روی کتابی دیگر استنساخ می کردیم و توسط اعضا و جوارح شما در کتاب این عالم می نوشتیم.در واقع همانطور که قلم اعلی همه چیز را طبق مرتبه حقیقت علم خداوند نسبت به مخلوقات، در عرش خداوند نگاشته است، اعضا و جوارح ما نیز هر کدام به منزله یک قلم جزئی بوده اند که مطالب نگاشته شده در عرش را در مراتب پایین تر می نگارند؛ روی همین حساب هم امام صادق(ع) میفرمایند:
ان افعال العباد مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین
یعنی همانا کارهای بندگان از پیش خلق شده است به صورت خلق تقدیری نه خلق تکوینی؛البته خلق تقدیری در مراتب بعدی از علم خداوند تنزل می کند تا اینکه به صورت خلق تکوینی پیش چشمان ما ظهور می کند. از آنجاییکه دانستیم که حقیقت هر مرتبه از وجود به مرتبه قبلی باز می گردد چرا که مرتبه قبلی به مرتبه پس از خودش احاطه و علم دارد،پس حقیقت علم به اعمال ما مخلوقات نیز به احاطه وجودی خداوند در مرتبه ای پیش از عالم خارجی باز می گردد که مرتبه قضای کلی نام دارد و آن مرتبه نسبت به همه اشیاء احاطه قیومی دارد پس حقیقت علم به اعمال ما در آن مرتبه قرار دارد و اصولا تمام اشیاء از آن مرتبه در عالم آفرینش ظهور می کنند و دراین ظهور کردن ابتدا قدر الهی برایشان رخ می نماید و سپس بر اساس قضای جزئی تک تک اعمالشان رخ می دهد و همچنین نهایت امر هر یک از آنها نیز به صورت اجل مشخص می شود که کل این سرنوشت آنها در عالم خارجی یک ” کتاب” نام دارد که در روز قیامت حقیقت آن کتاب برای شخص ظهور میکند پس آنچه که در قیامت ظهور می کند همین چیزی است که در این دنیا می باشد و آن چیزی هم که در این دنیا می باشد همان چیزی است که در مرتبه علم خداوند پیش از این دنیا بوده است.