البته هرچند همه چیزها با تمام جزئیاتشان قبلا در حقیقت علم خدا یا همان قضای کلی معلوم بوده ولی ظهور نداشته است. در رابطه با توضیح بیشتر پیرامون خلق تکوینی و خلق تقدیری می توانید به مبحث”خلق”از مجموعه اصطلاحات رجوع بفرمایید. ذکر این نکته هم ضروری است که بر اساس این دست آیات و روایات هیچ جبری هم پیش نمی آید؛ چرا که همین اختیاری را هم که در خودمان مشاهده می کنیم در حقیقت علم خداوند لحاظ شده است و در آنجا مشخص است که ما با اختیار خویش سرنوشت خود را فلان طور می نویسیم و خداوند هم با مد نظر قرار دادن همان اختیار اعمال ما را در این عالم می نویسد. به بیان دیگر اختیار ما هم مثل سایر شئونات ما از حقیقت علم خداوند(=قضای کلی) در عالم خلقت متجلی می شود. خواننده محترم می تواند در رابطه با واکاوی و کنکاش بیشتر پیرامون جبر و اختیار به مبحث”توحید اختیار”از مجموعه وحدت وجود در قرآن و نیز پست های”امر بین الامرین”و”استطاعت”از مجموعه اصطلاحات رجوع بفرماید. در انتها این نکته را متذکر می شویم که اگر مرتبه علم خداوند را حقیقت علم نامیدیم آن را نسبت به عالم خارجی در نظر گرفتیم وگرنه حقیقت همان مرتبه علم خداوند هم در مرتبه قبل از خودش یعنی عالم اسمای حسنی می باشد و حقیقت اسمای حسنی نیز در احدیت ذاتی که سرچشمه علم است، فانی می شود و احدیت ذاتی هم با تمام مراتب وجودی تحت اشراف خودش در هویت غیبیه که همان حقیقت اصلی وجود است، مندک و متلاشی می گردد و اثری از آن باقی نمی ماند.
پس حقیقت اصلی علم و وجود و حیات همان هویت غیبیه می باشد.