باسمه تعالی
سلام علیک
از دیروز 21 مرداد 1402 بین من و یکی از محققان و اساتید بزرگوار حوزه علیمه قم مناظره ای در باره علم غیب غیر خدا شروع شد که هر قسمت اشکالات و پاسخها را به ترتیب به دوستان خواننده کانال معارف تشیع و گروه هایی که عضو هستم تقدیم میکنم، انتشار آن از سوی دیگران نیز بلا مانع است، برای اینکه نام استاد اشکال کننده برای احترام به او مخفی بماند از او به استاد مستشکل تعبیر می کنم و برای اختصار تعابیر تعارفی بین یکدیگر را نیز حذف می کنم.
(قسمت اول)
اشکال استاد مستشکل
(مشکل اصلی ما عدم توجه به علم کلام براساس منطق قرآن کریم است).
پاسخ باقریان
سلام علیک
دانشمند فرهیخته و گرامی جناب استاد...
جنابعالی فرمودی (مشکل اصلی ما عدم توجه به علم کلام براساس منطق قرآن کریم است).
لابد بحث اصلی در کبرای علم غیب غیر خدا در قرآن است.
(اولا) باید همه بدانیم که مقصود از علم غیب غیر خدا علم ذاتی در عرض علم خدا نیست، بلکه مقصود علم غیب با اذن و مصلحت خدا و نیز در صورت تعلق اراده غیر خدا است.
(ثانیا) آیاتی از قرآن کریم که در آنها برای غیر خدا اثبات علم غیب شده تقدیم می شود:
1. در مورد حضرت آدم علیه السلام فرمود: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ كُلَّها...». )البقره: 31(.«و خدا همه نامها را به آدم تعليم داد...».
برخى از مفسران گفتهاند: مقصود از «أسماء»: مسمّيات است و در آيه مضافى در تقدير است؛ يعنى: خداوند مسمّاهاى نامها را به آدم ياد داد و اجناسى را كه خدا آفريده بود به او نماياند و به او ياد داد كه نام اين اسب، نام اين شتر و نام اين چنين و چنان است و حالات آنها و آنچه از منافع دينى و دنيايى كه به آنها مربوط بوده است را ياد داد. )الكشاف، ج 1، ص 126 – 127(.
اين در حالى بود كه فرشتگان نه آن نامها را مىدانستند و نه ويژگىهاى آنها را، از اينرو عاجزانه به خدا عرضه داشتند: «... سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إلاّ ما عَلَّمْتَنا...». )البقره: 32(.«... خدایا ما نمىدانيم جز آنچه را كه تو به ما ياد دادهاى...».
آيا دانستن نامهاى مخلوقات خدا و ويژگىهاى آنها براى كسى كه هيچگونه تعليم غير خدايى نديده است علم غيب نيست؟ چيزهايى را كه فرشتگان معترض به خلقت آدم نيز آنها را نمىدانستند، با اينكه آن فرشتگان از مقرّبان درگاه خدا و معصوم بودند خداوند از علم ويژه خود به آنان عنايت نكرد، تا آنجا كه - به سبب جهل به هدف خداوند از خلقت آدم علیه السلام - لب به اعتراض گشودند؛ ولى خدا به آدم علیه السلام دانش ويژه خود را عطا فرمود و همين موجب محكوميت و خضوع فرشتگان در پيشگاه خدا شد.
2. در باره ابراهيم علیه السلام فرمود: «وَ كَذلِكَ نُرى ابراهيمَ مَلَكوتَ السَّمواتِ وَالأرْضَ...». )الانعام: 75(.«و بدينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم...».
3. در باره خضر علیه السلام فرمود: «... وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْما». )الكهف: 65(.«... و ما از جانب خود به او دانش داديم».
ثعلبى نوشته است: مقصود خضر است كه نام او بليا بن ملكان بن يقطين است و خضر لقب او بود. (الكشف والبيان، ج 6، ص 183(.
4. در باره يوسف علیه السلام در آن هنگام كه در زندان بود، از زبان او با مخاطب قرار دادن دو زندانى هم بند خود نقل كرده است: «... لايَأْتِيكُما طعامٌ تُرْزَقانِهِ إلاّ نَبَّأْتُكُما بِتَأْويلِهِ قَبْلَ اَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمّا عَلَّمَنى رَبّى...». )يوسف: 37(.
«... هيچ خوراكى كه روزى شما گردد به شما نمىرسد جز اينكه پيش از رسيدن آن به شما از حقيقت آن شما را خبر مىدهم...».
5. از زبان يعقوب علیه السلام - پس از رسيدن خبر زنده بودن يوسف - با خطاب به پسرانش نقل كرده است: «... أَلَمْ أَقُلْ لَكَمْ إنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لاتَعْلَمُونَ». )يوسف: 96(. «... آيا من به شما نگفتم كه من از خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد».
6. از زبان عيسى علیه السلام نقل مىكند: «...وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فى بُيُوتِكُمْ...». )آل عمران: 49(.«و با اذن خدا... من از آنچه كه در خانههاى خود مىخوريد و ذخيره مىكنيد به شما خبر مىدهم».
7. در مورد آوردن تخت ملكه سبأ فرمود: «قالَ الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إلَيْكَ طَرْفُكَ...». )النمل: 40(. «آنكس كه بهرهاى از كتاب خدا داشت گفت من آن را پيش از آنكه چشم بر هم بزنى نزد تو مىآورم...».
برخى گفتهاند كسى كه نزد او علم كتاب بود آصف بن برخيا كاتب سليمان علیه السلام بود الكشاف، ج 3، ص 367(، در حالى كه از پيامبران نبود، او به وسيله آن علم و قدرت توانست تخت ملكه سبأ را در يك چشم بر هم زدن نزد سليمان علیه السلام بياورد.