شعر طنزی از سعید طلایی😂😂😂
بهبه، چه نمازی!
فکرم همه جا هست، ولی پیش خدا نیست
سجّادهی زردوز که محراب دعا نیست
گفتند: سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشهی سیّال من ای دوست، کجا نیست؟
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست
از کمّیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذرّه فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعت من، حائز عنوان جهانیست
این سجدهی سَهو است و یا رکعت آخر؟
چندی است که این حافظه در خدمت ما نیست...
بیدغدغه یک سجدهی راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند، دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهرهی بانکی است، ربا نیست!
از بس که پیِ نیم وجب نان حلالیم
در سجدهی ما رونق اگر هست، صفا نیست
بهبه، چه نمازی است! همین است که گویند:
راه شعرا، دور ز راه عرفا نیست!
شکرپاش ۲، ص ۶۰ و ۶۱.
#شعر_طنز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303