💢 حکیم جهانگیرخان قشقایی وتعمیر تار درون حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی از مجتهدان، فقها و فلاسفه مذهب شیعه، در تاریخ ۱۲۰۶خورشیدی مصادف با ۱۲۴۳هجری قمری در شهر دهاقان در منطقه سمیرم سفلی به دنیا آمد، پدرش محمدخان از خان‌ها و اشراف طایفه دره‌شوری در ایل قشقائی و مادرش اهل شهر دهاقان و دختر یکی از خان‌های این شهر بوده‌است. ایشان روزی برای خرید و تعمیر تار به بازار اصفهان رفته بود که در حین جستجوی استاد تارساز با صاحب نفسی برخورد می‌کند پیر صاحب نفس گوید: عزیزم به فکر تعمیر تار درونت باش، این ملاقات که در حدود چهل سالگی جهانگیر خان صورت می گیرد، با جانِ خان چنان می کند که ایشان شیفته و علاقه‌مند به آموختن علم و معرفت شده و روانه حوزه علمیه‌ی صدر اصفهان می شود و تا آخر عمر منزل و ماوای خان همان مدرسه صدر بوده است. هرچند ایشان دیر به آموختن علم و معرفت روی می آورد ولی زود به مقصد رسیده و تا آنجا پیش می رود که پس از مدتی مجتهد و در زمینه ی علوم عقلی و نقلی به مرحله استادی می رسد و از مدرسان نامی اصفهان و سایر بلاد اسلامی به شمار می رود و این شهرت تا جایی ادامه یافت که طلاب از سراسر بلاد اسلامی سالها مدرسه صدر را به نام جهانگیرخان و آخوندکاشی می‌شناختند و از سراسر بلاد اسلامی برای بهره از محضر آن دو به اصفهان می‌آمدند. او در علوم دینی، فلسفه و عرفان و بسیاری از علوم از قبیل ریاضی و هیئت مجتهد و استاد تمام و کمال و صاحب‌نظر بوده‌است. مرحوم خان و آخوند تا آخر عمر تمام عمر پربرکت خویش را وقف تربیت شاگردانی کردند که هر یک، در مقام عبودیت، علم و عرفان بی‌نظیر بودند. تعدادی از شاگردان وی تا سال‌ها زعامت شیعه را عهده‌دار بوده و از علمای تأثیر‌گذار شیعه و تاریخ ساز بودند. بزرگ‌ترین استاد حکیم قشقایی، محمدرضا قمشه‌ای بود که در زمینه حکمت و فلسفه سرآمد زمان خویش به‌شمار می‌آمد و قشقایی از محضر او استفاده فراوانی برد تا این که خود نیز یکی از بزرگ‌ترین استادان فلسفه در عصر خویش شد. وی در زمینه فقه و اصول از محضر اساتیدی چون ملاحسین علی تویسرکانی، محمدباقر نجفی و میرزا محمدحسن نجفی استفاده‌ها برد و نیز علم طب را از طبیب معروف اصفهان، آخوند ملا عبدالجواد تونی آموخت. از شاگردان برجسته ی ایشان، بزرگانی چون حاج آقا رحیم ارباب، سید حسین طباطبائی بروجردی، سید حسن مدرس، حسنعلی نخودکی اصفهانی و میرزا حسین نائینی را می توان نام برد. از دیگر خدمات این عالم بزرگ این است که ایشان فلسفه را در اصفهان از تهمتِ خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد و چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند. سرانجام ایشان بعد از سالیانی تلاش علمی و تربیت شاگردانی برجسته در این زمینه در ۱۳ رمضان ۱۳۲۸هجری قمری مصادف با 1289 خورشیدی درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد تاملات حیدری در سیر وسلوک