صباحکم نور مثل همیشه از دقتها و دغدغهٔ شما خوشحالم. پرسشها معمولا کوتاهند اما پاسخها بلند. اما اجمالا: ۱. برای فهم درست هر متنی لازم است با هدف اصلی خالق و پدیدآورندهٔ آن آشنا شد. براستی هدف اصلی و غایی از ارسال رسل و انزال کتب چیست؟ پاسخ به این پرسش بنیادی دارای نقش کلیدی در فهم متن و استنباط از آن دارد. ۲. یکی از خطاهای فاحش تفقه و فقه موجود در مقایسه با تفقه و فقه مطلوب مثله کردن دین است. بعنوان مثال و نمونه: بقول حضرت آیت الله جوادی آملی نماز دارای سه لایه است: احکام و آداب و اسرار. (پایان اشاره به فرمایش حضرت استاد) فقه موجود صرفا متکفل استنباط احکام است؛ و مسئولیت دو لایهٔ دیگر به علمای اخلاق و فلاسفه و عرفا واگذار شده است. این تقسیم کار خوبست؛ اما انگار یادمان رفته پس از تجزیه، ترکیب کنیم و مجموعهٔ دستاوردهای استنباطی مربوط به نماز را بصورت شبکه و یکجا در اختیار مخاطب قراردهیم!!! لذا، بویژه با توجه به اینکه اکثر مردم، بیشتر تابع رساله‌های عملیه هستند؛ نمازشان صرفا بیانگر جسد نماز است نه روح. و دقیقا بخاطر همین است که چنین صلاتی نه تنها «معراج» و وسیله و ابزار عروج نمازگزارِ «رساله‌محور» نمیشود؛ حتی ناهی فحشا و منکر نیز نیست. در حالی که قرار بود در پرتو اقامهٔ صلات اهل عروج بشویم و عاری از فحشا و منکر. چرا چنین شده؟! چون ما نماز را طبق فقه موجود فقط خوانده‌ایم؛ درحالی‌که قرار بود آن را طبق فقه مطلوب اقامه کنیم. القصه: نماز فقه موجود مانند یک هواپیمای بسیار شیک و فوق مدرنِ بدون موتور است (جسد شیک و پیک منهای روح). بقول مولانا: اسب چوبین برتراشیدی که این اسپ منست گرنه چوبین است اسبت، خواجه یک منزل بتاز. نکته: مولوی در بیت نخست اسب را بصورت اسپ آورده تا بیانگر غرور و تفاخر مدعیان این نوع نماز هم باشد. سخن در این زمینه فراوان است و متأسفانه فرصت اندک. مشابه این آسیب در تمام احکام عبادی فقه موجود، اعم از طهارت و صوم و خمس و زکات و حج و امر به معروف و نهی از منکر و ... قابل تطبیق و شرح و بسط است. اشارهٔ پایانی: فرمود «صوموا تصحوا». یعنی اگه روزهٔ حقیقی و حقیقت روزه را درک و عمل کنیم موجب سلامت جسم و جان میشود. یعنی جامعهٔ اسلامی نباید بیمار داشته باشد. آیا چنین است؟! چرا چنین نیست؟! چون ما بر اساس فقه موجود فقط شکل و ادای روزه را ادا میکنیم نه حقیقتش را. و قس علی هذا فعلل و تفعلل ... 😭