زینب (ع)، خواهر حسین (ع) را باید شناخت بسم الله الرحمن الرحیم پنجم جمادی الأولی روز ولادت بانوی قهرمان کربلا زینب کبری علیهالسلام سومین فرزند علی و فاطمه علیهماالسلام، دومین زن بزرگ اسلام از خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله است. زندگی حضرت زینب علیهالسلام آمیخته با فضایل و سرشار از عظمت است، هر صفحه‌ای از صفحات زندگی او شایسته مطالعه و پژوهش است، گشودن پرونده پر افتخار زندگی او از برترین عبادات و راه‌های تقرب به خداوند شمرده می‌شود، تدبر و اندیشیدن در زندگی او به انسان درس درست زیستن می‌دهد، چون او دختر شایسته علی و فاطمه علیهمالسلام است. زینب در پنجم جمادی الاول سال ششم هجری مطابق با ۶۲۸ میلادی به دنیا آمد (قزوینی، زینب کبری من المهد الی اللحد)، در آن روز خانه فاطمه علیهالسلام به شادمانی گرایید، از آنجا که سومین کودک خاندان وحی پا به عرصه هستی نهاده و چشمان خود را به دنیا گشوده بود. نامگذاری زینب پیامبر صلی الله علیه واله را خبر دادند، و او شادمان به خانه دختر خود فاطمه علیها السلام آمد، و زینب را در آغوش گرفت، و او را به سینه چسیانید، گونه خود را بر گونه او نهاده و با صدای بلند گریه سر داد و قطرات اشک بر گونه‌های او غلطید. فاطمه علیهالسلام پرسید: چرا گریه میکنی؟ حضرت فرمود: دخترم فاطمه! این دختر به زودی به بلاهایی سخت دچار خواهد شد. دخترم، پاره تنم! هر کس بر او اشک ببارد مانند آن است که بر مصیبت دو برادرش گریه کند. سپس نام او را زینب گذاشت. (قزوینی، زینب الکبری من المهد الی اللحد1: 31 و 35). زینب علیهالسلام در دامن سرور زنان جهان و در مکتب محمدی و علوی و فاطمی پرورش یافت و رشد کرد، او بندگی خالصانه آنان در پیشگاه پروردگار جهان، نیایش و راز و نیاز شیانه در پیشگاه او، پیراستگی و زهد انان نسبت به دنیا، معلرف بلند آنان، ایثار جان و مال آنان را برای پیاده کردن اهداف خدای بزرگ و هدایت انسانها به راه درست را با چشمان خود می‌دید و با گوش‌های خود می‌شنید و با همه وجود خود احساس می‌کرد، و با همین روش و سیره و خوی پسندیده خدایی رشد کرد و به کمال رسید و از چشمه سار دانش گسترده آنان بهره‌ی فراوان برد. راوی خطبه فدکیه پس از رحلت جدش محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و پدیده شوم کودتای سقیفه، در آن هنگام که حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد پیامبر خطبه فدکیه را با حضور غاصبان خلافت ایراد می‌کرد، رینب سلام الله علیها چهار ساله بود، ولی همه سخنان مادر را با حافظه سرشارش از بر شده و برای ثبت و ماندگاری در تاریخ برای دیگران نقل کرد و راوی خطبه فدکیه شد (فیض کاشانی، الوافی5: 1064). ازدواج زینب او پس از شهادت مادر در کنار پدر قرار گرفت و هرگز از او جدا نشد، هنگام بلوغ، مادر را در کنار خود نداشت و پدر بزرگوارش او را به همسری فرزند شهید بزرگ اسلام جعفر طیار به نام عبد الله در آورد، او از پسر عموی خود (عبد الله بن جعفر) فرزندانی به نام‌های علی، عون اکبر، محمد، عباس و ام کلثوم به دنیا آورد، محمد و عون در کربلا در یاری امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. (قزوینی، زینب الکبری من المهد الی اللحد1: 31 و 35 نقل از سبط بن جوزی، تذکرة الخواس: 175). با واقعه عاشورا مهمترین نقش حضرت زینب علیهالسلام را در واقعه کربلا و حرکت امام حسین علیه السلام تا رسیدن به کربلا و روز عاشورای سال 61 هجری و پس از آن باید مشاهده کرد. در این سفر زینب علیها السلام با دو پسرش از عبد الله جدا شد و همراه برادر به سوی کوفه حرکت کرد و گام به گام تا روز عاشورا همراه برادر و همرنج سفر دراز و دشوار او بود، تا اینکه در روز عاشورا در برابر دیدگان او پنج برادر و چند برادر زاده و دو پسر او و گروهی از یاران پاک و با وفای برادر او تا آخرین رمق قهرمانانه نبرد کرده و به خاک و خون غلطیدند و زینب – طبق فرمان برادر – به بردباری مامور بود (مُقرَّم، مقتل الحسین ع: 264). او – با توجه به بیماری امام سجاد علیه السلام و پنهان بودن جانشینی او در امامت – با بردباری توانفرسا مدیریت بازماندگان حماسه عاشورا را – ان‌گونه که برادر شهیدش از او خواسته بود - در اختیار گرفت و در کار انان به خوبی تدبیر کرد. از شامگاه عاشورا رسالت بزرگ دختر علی علیه السلام اغاز شد، با گرد آوردن کودکان پراکنده شده در بیابانها و آرامش دادن به بازماندگان تا حرکت به سوی کوفه به عنوان ازادگان و سخنرانی در میان مردم کوفه و در دار الاماره با حضور ابن زیاد و سپس عزیمت به سوی شام و پیمودن منازل تا رسیدن به دمشق و سخنرانی حماسی و شجاعانه او در مسجد بزرگ دمشق و با حضور یزید و مهمانان خارجی او به گونه‌ای بود که تاریخ زنان حهان آن را جز برای او به ثبت نرسانده است، شرح و تفسیر کلمات و سخنرانیهای او در خور تنظیم و تالیف کتابی مستقل و بسیار درس آموز است.